تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

جلسه دوم : راهکار درک عظمت خداوند

مروری بر مطالب پیشین‏
گفتیم که تکبیر ذکر محوری نماز است که چندین بار در طلیعه، قبل، بعد و در اثنای نماز تکرار می‏شود. همچنین اشاره کردیم که علت تکرار ذکر تکبیر، آن است که روح نماز و عبادت، اظهار کوچکی و حقارت در پیشگاه مقدس خداوند است و برای انجام دادن عبادتی شایسته، توجه به کوچکی خود و بزرگی خداوند ضروری است و هر قدر این توجه بیشتر باشد، عبادت بهتر و کامل‏تر انجام خواهد گرفت.
نکته دیگری که بدان اشاره کردیم آن است که در ذکر شریف تکبیر، الله با صفت تفضیلی اکبر - آنهم به صورت مبهم و بدون مقایسه با کسی و چیزی - توصیف شده است. شاید ابهام و عدم مقایسه بزرگی خداوند با کس و چیزی دیگر، از آن روست که خداوند را نمی‏توان با دیگری مقایسه کرد و ما به صورت مبهم بزرگی خداوند را درک‏کنیم.
در هر صورت، با گفتن الله اکبر علاوه بر آن که کوچکی خود و بزرگی خداوند را درک می‏کنیم، با مقایسه‏ای ذهنی بین خداوند و هر بزرگ دیگری، وی را بزرگتر از هر کسی می‏یابیم.
همچنین اشاره کردیم که هر صفتی را که به خداوند متعال نسبت می‏دهیم، در ابتدا مفهوم آن ویژگی از مدرکات ما به دست آمده‏اند که از مصداق‏های محدود در وجود ما و یا موجودات دیگر درک شده‏اند؛ سپس آن مفهوم را با تجرید و تنزیه از نقص‏ها و محدودیت‏ها به خداوند نسبت می‏دهیم. پس هرگاه صفتی را به خداوند نسبت می‏دهیم، قبلا آن را از طریق مصادیق محدود درک کرده‏ایم و چون می‏توانیم مرتبه عالی‏تری برای آن صفت فرض کنیم، با در نظر گرفتن مرتبه‏ای نامتناهی و نامحدود برای آن صفت که بالاتر از آن تصور نشود، آن را به خداوند نسبت می‏دهیم.
به عنوان مثال، وقتی می‏گوییم خداوند قادر است، در ابتدا مفهوم قدرت محدود را از مصداق محدودی به دست آورده‏ایم و سپس با تنزیه و تجرید قدرت از محدودیت‏ها، آن را به خداوند نسبت می‏دهیم و می‏گوییم خداوند قدرت دارد و قدرت او نامحدود است.
مثال دیگر این که ما نمونه‏ای از علم را در وجود خود می‏یابیم؛ اما وقتی خود را با علمای دیگر مقایسه می‏کنیم، پی می‏بریم که علم آنان فراتر و بیشتر از علم ما است، در اینجاست که علم خود را محدود و ناچیز می‏یابیم؛ آنگاه وقتی علم علمای بزرگ را با علم معصومان علیهم‏السلام مقایسه می‏کنیم؛ پی می‏بریم که علوم آنان هر چند زیاد باشد، در برابر علم معصومان علیهم السلام قطره‏ای از دریا نیز به شمار نمی‏آید؛ پس علم آنان نیز محدود است؛ آنگاه وقتی علم معصومان علیهم السلام را با علم خداوند می‏سنجیم، در می‏یابیم که علم ایشان قابل سنجش با علم خداوند نیست و علم خداوند نامحدود، نامتناهی و فراتر از هر علمی است.
اینجاست که هنگام انتساب علم به خدا پس از ملاحظه مصداق‏های محدود علم، آن را از همه نقص‏ها و محدودیت‏ها تنزیه و تجرید می‏کنیم و می‏گوییم خداوند علم دارد؛ اما علم او نامحدود است.