تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ویژگی شعار توحید و نقش متفاوت توحید و شرک‏

روشن شد که حرکت ما باید به سوی خداوند متعال باشد و سعادت ما تنها از این راه تأمین می‏گردد. همچنین قرآن کریم سرلوحه دعوت همه پیامبران را توحید و پرستش خداوند می‏داند:
و لقد بعثنا فی کل امة رسولا أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت...؛(25)
در حقیقت، در میان هر امتی فرستاده‏ای برانگیخته‏ایم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید.
حال این سوال مطرح می‏شود که اعتقاد به توحید و یگانه دانستن خدوند و نپرستیدن غیر خدا، چه ویژگی دارد که همه انبیا مردم را به آن دعوت کرده‏اند و آنان را از پرستش طاغوت و غیر خداوند باز داشته‏اند؟
درست است که پرستش خداوند موجب کمال انسان است؛ اما چرا انسان نمی‏تواند دردر کنار پرستش خداوند، موجود دیگری را نیز بپرستد؟
چرا نپرستیدن غیر خداوند چنان اهمیتی دارد که خداوند متعال هر گناهی را قابل بخشایش می‏داند، به جز شرک به خود را، و می‏فرماید:
ان الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء...؛(26)
مسلما، خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمی‏بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می‏بخشاید.
چرا شرک کسی که به جای خداوند بت می‏پرستد، بزرگ و بدفرجام‏تر از جنایت‏ها و قتل و غارت‏هایی است که ستمگران در طول تاریخ مرتکب شده‏اند؟ همان ستمگرانی که امروز نیز بر ضد بشر جنایت می‏کنند و زمین را به فساد می کشانند و همه قوای خود را برای نابودی اسلام و مسلمانان بسیج کرده‏اند.
البته تصور این مطلب برای ما دشوار است و ما از درک کنه آن عاجزیم؛ در عین حال از قرآن و معارف اسلامی آموخته‏ایم که پرستش خداوند در تکامل انسان نقش اساسی دارد؛ اما شرک و پرستش غیر خدا عکس آن را نتیجه‏دهد؛ یعنی زمانی می‏توانیم درک کنیم که شرک و پرستش غیرخدا چقدر خطرناک و بدفرجام است که بدانیم پرستش خداوند چه عظمت و نقشی در تکامل معنوی ما دارد.
معمولا هنگامی که درباره اهمیت دین و معارف اسلام سخن به میان می‏آید، اهمیت آن بیشتر از جنبه اجتماعی و مادی ملاحظه می‏شود؛ مثلا گفته می‏شود که دین، موجب امنیت و عدالت می‏گردد؛ اما کمتر کسی به اهمیت جنبه معنوی آن می‏پردازد که پرستش خداوند چه نقشی در ترقی و تکامل انسان دارد.
در واقع ما نقش پرستش خداوند در تکامل خود را باور نداریم و در مقابل، باور نداریم که پرستش غیر خدا چقدر خطرناک است.
یکی از بزرگان می‏فرمود:
خداوند متعال گاهی سالیانی انسان را به بیماری، فقر و مصیبتی گرفتار می‏کند تا آن بنده یک یا الله بگوید، و آن یا الله چنان در سعادت او موثر است که جا دارد برای گفتن آن، سالها گرفتار رنج و شکنجه گردد.
توجه به خدا چنان روح را نورانی می‏کند و به آن تعالی و ترقی می‏بخشد که جا دارد انسان برای به دست آوردن آن؛ رنج‏ها، شکنجه‏ها، بیماری‏ها، فقرها و گرفتاری‏ها را تحمل کند.
این فرمایش کسی است که اهمیت و تأثیر توجه به خداوند را با همه وجود درک کرده بود و می‏دانست که یک لحظه توجه به خداوند، چقدر انسان را بالا می‏برد، و در مقابل، توجه به غیر خداوند تا چه حد موجب سقوط و انحطاط انسان می‏شود.
ما چون با امور مادی و دنیایی سر و کار داریم، خوبی‏ها و ارزش‏ها را منحصر در منافع زندگی مادی می‏بینیم و اگر برای کار خیری چون احسان و کمک به فقیر ارزش قائل می‏شویم، به دلیل منافعی است که بر آن مترتب می‏گردد.
همچنین انجام کار خیر، ثمره عاطفی نیز دارد و موجب ارضای عواطف انسان می‏شود. بدین جهت است که ما ارزشها را در راستای منافع مادی و دنیوی آنها که برای ما قابل درک است، ارزیابی می‏کنیم و هیچ‏گاه در نمی‏یابیم که لحظه‏ای توجه به خداوند چه نورانیتی به روح می‏بخشد و چه نقشی در سعادت ما دارد، و بر عکس، توجه به غیر خدا تا چه حد ما را از خدا دور می‏کند و به سقوط و انحطاط می‏کشاند.
درک حقیقت این معنا برای ما دشوار است؛ اما اشنایی با معارف اهل البیت علیهم السلام آمادگی و زمینه درک آن معنا را فراهم می‏آورد و در پرتو معارف آنها، به حقایق توحید واقف می‏شویم و در می‏یابیم که هیچ چیز نمی‏تواند جایگزین توجه به خداوند گردد. با توجه به آنچه گفتیم، اگر کسی به جای توجه به خداوند که مبدأ هستی است و اختیار عالم به دست اوست، به موجودی توجه کند که هیچ اختیاری از خود ندارد و مظاهر پوچ و باطل را برای پرستش خود برگزیند، به جای نور به سوی ظلمت و تاریکی قدم برداشته است.