سؤال: مطرح میشود علوم امروزی، قواعد همین عالم است كه به دست متفكران کشف شده و بالأخره هم كشف میشدند، ولی شهیدآوینی«رحمةاللهعلیه» میگوید: علوم غرب حجاب طبیعت است نه انکشاف آن، و یا آیتالله جوادی«حفظهاللهتعالی» میفرمایند: غرب هر چه در این علومش بیشتر پیش رود، بیشتر از خدا دور میشود. حال سؤال این است اگر علوم موجود، قواعد همین عالم است كه به دست متفكران كشف شده، چگونه میتواند حجاب طبیعت باشد یا انسانها را از خدا دور كند؟
جواب: فكر میكنم نكاتی كه در جواب سؤالات قبل مطرح شد، مقدمات خوبی برای جواب به این سؤال باشد، آری؛ وقتی شما رسیدید به اینکه به یخچـال نیاز دارید - حالا حق و باطل قضیه را كاری ندارم- وقتی حال و هوای شما طوری شد كه نیاز به یخچال پیدا كردید، این طبیعت اینقدر توان و استعداد دارد که به شما یخچال بدهد، و این یعنی اینكه علوم امروزی از قواعد این عالَم كشف شده است، امّا فراموش نفرمایید: آیا این عالم استعداد آن را دارد كه صورت زیباتر و ابزاری مناسب ابعاد عالیهی شما به شما بدهد؟ جواب بنده آن است كه آری میتواند و شاید همهی حرف در همین نكته خوابیده است كه ما در فرهنگ مدرنیته از طبیعت انتظار برآوردهشدن تمنّاهای متعالی خود را نداشتیم تا نهتنها ابزار مناسب آن تمنّاها را به ما بدهد، بلكه آنچنان ابزارهایش را در اختیار ما بگذارد كه با كمترین تلاش به حوائج زندگی دنیایی خود دست یابیم، و در عین حال وجود آن ابزارها در شرایطی به صحنه بیاید كه آن شرایط تذكر به عالم معنا باشد، نه اینكه شرایط طبیعی و معنوی عالم را از بین ببرد.
شهیدآوینی«رحمةاللهعلیه» حرفش به غرب این است که شما با اختراع ابزارهایی مثل یخچال و غیره، صورتهای دیگری را که این طبیعت با قوانین دقیقش میتوانست به شما ارائه دهد، در حجاب بردهاید. ممکن است کسی بگوید: «شما دارید با علم مخالفت میکنید!»، نه؛ ما با علم مخالف نیستیم، بنده قبول دارم بر روی این ساختمانِ پنجاهطبقه هزاران محاسبه دقیق شده است و آن محاسبات غلط هم نبوده، وگرنه چنین ساختمان مهمی بهوجود نمیآمد و با در نظرگرفتن قواعد این عالم هم محاسبه شده است، امّا یادتان باشد با این نوع نگاه به طبیعت و با این نوع استفاده از آن، چه حجابهای بزرگی بین خود و طبیعت ایجاد کردیم! در فلسفه گفته میشود «هیولا» - یعنی آن جنبهی بالقوه عالم مادّه- قوهی محض است، قوهی محض یعنی استعدادی كه هر صورتی را میپذیرد، امّا حالا که عالم ماده هر صورتی را میپذیرد و استعداد پذیرش صورتهای عالیِ مطابق نظام اَحسن را هم دارد، به من بگو؛ شما چه صورتی را به آن دادید و چه اندازه از آن استعداد بزرگ استفاده كردید؟
عنایت فرمودید كه چگونه میشود از خاک، زیباییهای فوقالعاده به دست آورد و میشود هم آن خاك را حرارت داد و سیمان از آن ساخت. با همین خشتها مساجدی ساختهاند كه وقتی انسان در فضای آنها قرار میگیرد، گویا در مرکز عالَم وجود وارد شده است! اصلاً نمیتواند از آنها دل بکند و از همین خاك با تغییرات افراطی كه به آن دادهایم، این ساختمانهای بزرگ مهندسی را ساختهایم كه وقتی در فضای آن قرار میگیریم، گویا در زندان قرار گرفتهایم!
بحث بر سر این است كه چرا بشر به این روز افتاد؟! این ساختمانها که همگی از خاک و سنگ است! چرا در فضای ساختمانهایی كه با مصالح طبیعی و با معماری و هنر مقدس ساخته شده، شما اینقدر راحت به نقطه اُنس روحانی خود منتقل میشوید، ولی در ساختمانهای مدرن روح شما اینچنین در فشار است كه برای نجات از فضای آن، به پارك پناه میبرید، به پاركی كه باز بر مبنای همان صورت وَهمیه ساخته شده است و لذا از مار غاشیه به آتش سوزان پناه بردهاید! وقتی آدم به یکی از ساختمانهای مدرن میرود، انگار صدها گلولهی آتشین به طرف قلبش شلیك میشود و بیش از آنكه قلب گوشتی او را خراب كند، قلب معنوی او را ساقط مینماید. برعكس؛ یک جا میروید كه با همین خاك و خشتها، ولی با روح توجه به عالم معنا، بناهایی ساخته شده، احساس میکنید گویا درهای بهشت را بر روی شما باز کردهاند!
در معماری گذشته، هنر مقدس که نظر به عالم معنویت و ثبات داشت نقش اصلی را داشت و لذا وقتی شما وارد آنگونه مساجد میشدید تمام فضا شما را به آرامش دعوت مینمود، ولی روحی که آپارتمانها را طراحی کرده نمیتواند چنین فضایی را ایجاد کند. یكی از دانشمندان معاصر در این رابطه میفرماید: «گنبدهای بركشیدهی مساجد، همواره حافظ یاد آسمان است كه معمار و سازندهی آن، همهی خوبیها و زیباییها را در آن جستجو میكند، او با كاشیكاریهای آستانهها و منارهها، رنگ لاجوردین آسمان را به نمایش میگذارد، و با قرینهسازی خطوط و گچبریها، تعادل و نظم حاكم بر كلّ هستی را كه منبعث از بینش حكیمانهی خالق اوست، نشان میدهد».(82) از این مهمتر راهروها و زاویههای مساجد است كه شما را به بیرون آمدن از عالم مادّه دعوت میكند. البته جا دارد در جای مناسب باز از منظری دیگر معنیِ در حجابرفتن عالم وجود از طریق علوم غربی، بیشتر بحث شود، ولی شاید همین اندازه برای جواب سؤال شما كافی باشد.