سؤال: ما احساس میكنیم در بحث «تمدنزایی شیعه» دو طرف بحث باید روشن شود، یك طرف ظلمات تمدنی است كه مانع ظهور تمدن شیعه است كه جنابعالی آن را فرهنگ مدرنیته میدانید، یك طرف هم تمدن شیعه است كه به تعبیر شما نظر به «عالَم بقیةاللهی» دارد. در راستای تبیین این دو طرف و در توضیح فرهنگ مدرنیته در جلسهی قبل مطرح شد که شهیدآوینی«رحمةاللهعلیه» میفرمایند: «غرب به این علت توانسته است از رنسانس به بعد این همه در حالت مادی و در عالم مادی پیشرفت بكند كه اصالت را به مادّه میدهد و در هیچ دورانی به این اندازهی اصالتدادن به مادّه مطرح نبوده است.» ولی طبق شواهد تاریخی تكنیك فراعنه از جهتی قویتر بوده است، به طوری كه هنوز علمِ موجود غرب نتوانسته بعضی از رموز اهرام را كشف كند و یا شبیه آن را بسازد. آیا میتوان نتیجه گرفت كه پیشرفت غرب در مادیبودن هنوز به پیشرفت فراعنه نرسیده است؟ و آیا میتوان از حرف شهیدآوینی«رحمةاللهعلیه» اینطور استفاده کرد که اصالتدهی به مادّه در فرهنگ غرب به این نحوهی شدید و افراطی آن، باعث میشود استفاده از هیچ تمدنی به اندازهی استفاده از تمدن غرب خطرناک نباشد؛ چون اصالتدهی مادّه در آن بیسابقه است و بیشتر باعث فاصلهگرفتن انسان از آسمان معنویت میشود؟ مثلاً مسلمانها از علم یونانی استفاده کردند، امّا آن تمدن چون بیشتر با عقل استدلالی یا بحثی انسانها -آنهم از جهتی- سر و كار داشت، نتوانست وارد جامعه و روابط اجتماعی آن زمان شود و دل مردم عادی را تسخیر كند، زیرا اصالتدهی به مادّه و عالم محسوس در آن تمدن و در آن شرایط به شدتِ تمدن امروزی غرب نبود.
جواب: برای ورود به بحث، سؤالی كه فرمودید، سؤال خوبی است ولی لازم است بنده یك حاشیههایی به آن بزنم. ابتدا عرض میكنم: این که میفرمایند؛ «ما علم یونانیها را گرفتیم»، جای حرف و تأمل دارد كه إنشاءالله در جای خود روشن خواهد شد. حالا یک بازنگری روی آن سؤال داشته باشیم که آیا تمدن فراعنه بیشتر مادّی و حسّی بود یا تمدن غرب؟ در اینكه هر دو مقصد و مقصود خود را لذات دنیایی قرار دادهاند، حرفی نیست ولی عنایت داشته باشید كه بنا نیست تمدن خوب، از دنیا و عالم مادّه استفاده نکند.
آری؛ همچنان كه در جلسهی گذشته بحث شد، تمدن خوب داریم و تمدن بد؛ تمدن خوب هم از دنیا کاملاً استفاده میکند، ولی دنیا را در راستای اهداف الهی مورد استفاده قرار میدهد و پتانسیلهای دنیا را وسیلهای برای نیل به اهداف انسانی خودش - اعم از اهداف مادّی و غیرمادّی- قرار میدهد.
تمدن بد به دو نحوه میتواند باشد؛ یك وقت از سنّتها و حکمتهای عالم ماوراءِ حسّ استفاده میکند و در شناخت آن سنّتها هم تلاش میكند، ولی اغراضش دنیایی است، که میشود گفت: تمدن فراعنه از این نوع بوده و به یك معنی فراعنه، حکیمان مادّی بودهاند. از ظواهر امر چنین برمیآید که فراعنه نظر به تواناییهای طبیعت و سنتهای جاری در آن داشتند، ولی در راستای اهداف پَست دنیایی. پس گرفتاری و وابستگی آنها به عالم مادّه كاملاً زیاد است، امّا به این معنا نیست که ماوراء مادّه را نفی كنند، برعکسِ تمدن موجود كه به تمدن غربی مشهور است.
پس اگر بخواهیم خط انفکاکی بین تمدن بعد از رنسانس غرب و تمدنهایی مثل تمدن «فراعنه» یا تمدن «اینكاها» در آمریكای مركزی ایجاد کنیم، فراعنه غیبگرا هستند، امّا توحیدی نیستند، یعنی از قوای غیبی عالَم استفاده میکنند، مثل بهکارگیری جادوگرها که از شیاطین کمک میگیرند، ولی قصد و مقصودی جز همین دنیا و برآوردهشدن هوسهای دنیایی ندارند، برای همین هم شما میبینید در آن تمدن، جادوگری فوقالعاده رواج داشته است. این جادوگری که امروز معمول است، از نظر توانایی، غیر از جادوگری است که در زمان فراعنه بوده است. قرآن در توصیف جادوگران عهد فرعون میفرماید: «وَجَاءوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ»(43) آنها با جادو و سحر عظیمی برای مقابله با حضرت موسی(ع) به میدان آمدند. حالا عنایت داشته باشید وقتی خداوند بفرماید سحرِ آنها سحری عظیم بوده است، معلوم است تواناییهای سادهای به میدان نیاوردهاند!