تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

غفلت‌هایی که در راه است

سؤال: در حال حاضر اسلامی بودنِ یك حكومت به چیست؟ به قوانین بر حق یا به رهبریِ فقیهِ آگاه به نظر معصوم یا به مسئولینی دلسوز و فعال و اسلام‌شناس و یا به مردمی كه پشتوانه‌ی این اركان هستند. در بعضی از موارد مذكور، موارد نقض بسیار دیده‌می‌شود مثلاً مسئولین ناصالح و یا مردمی مخالف این نظام كه دوست‌دارند خارج از كشور زندگی‌ كنند، بسیارند. موارد مذكور در چه حدی باید باشد تا بتوانیم بگوییم نظامِ حاكم، حكومت اسلامی است؟
جواب: از یك جهت به همه‌ی موارد مذکور در تحقق حكومت اسلامی نیاز است، ولی به شرطی كه جهت گم نشود و عنایت داشته باشید که موارد نقض به خودی خود موضوع را منتفی نمی‌كند. مثلاً ما حالا می‌آییم عالَم اسلامی را به جوانان نشان ‌می‌دهیم، بعد اراده می كنند كه بروند و بر اساس آن عالَم، تمدن اسلامی را بسازند. اما چون رگه‌های فرهنگ مدرنیته یا رگه‌های تصلّب و ارتجاع در ذهن آن‌ها هست، آن چیزی كه می‌سازند همان چیزی كه باید باشد نیست. ولی چون مطلوب ما حال و هوایش مشخص است، این‌قدر آزمایش ‌و خطا می‌كنیم، این‌قدر خراب ‌می‌كنیم و باز تجدید نظر می‌كنیم، آن‌قدر افراط و تفریط ‌می‌كنیم، تا بالأخره به آن ایده‌آل‌مان كه عالَم مطلوب ما را جواب دهد، برسیم.
بعضی از همین جوانان مذهبی گاهی به اسم «مذهب» بسیار مرتجع‌ و سطحی می‌شوند كه وقتی امام خمینی«رحمة‌الله‌‌علیه» عمامه‌شان را برداشتند و با عرق‌چین در جمع حاضر شدند، گفتند: «اسلام رفت!» امام«رحمة‌الله‌‌علیه» واقعاً نمونه‌ی عجیبی بود؛ می‌بینید قبا می‌پوشد، شعر می‌گوید، با نوه‌اش بازی ‌می‌كند، جنگ ‌می‌كند و نه مرتجع است و نه سطحی‌نگر. هم روشنفكر است و هم جدای از سنّت نیست. این نمونه‌ای است كه ما باید دنبالش باشیم و باید با نظر به حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کنار همین جوانان مذهبی كه بعضاً سایه‌های ذهنیِ ارتجاعی دارند و بعضاً غرب‌زده هستند به آرمان‌های خود نزدیك شویم.
ما دولت سازندگی را تجربه کردیم که با هدف نزدیکی به تمدن اسلامی در صدد بودند با قالب اسلامی مثل ژاپن و مالزی بشویم و به عشق ژاپن و مالزی‌شدن ایران، برنامه‌ریزی‌ كردند و نقطه‌نظر تاریخی آن‌ها تمدن به ظاهر اسلامی بود که در زمان امویان و عباسیان ظاهر شد. چون مستشرقین اروپایی‌ آن زمان را به‌عنوان تمدن اسلامی دوران گذشته به رسمیت‌ می‌شناسند، می‌خواستند به امید احیاء تمدن اسلامی همان شرایط را احیاء كنند و احیاء‌ كردن آن نوع روابط، با ژاپن و مالزی شدن هم مانعة‌الجمع نبود. علت این تصور نسبت به تمدن اسلامی آن است که هنوز در سطح فرهنگ جامعه حكومت اسلامی و به تبع آن تمدن اسلامی به معنی واقعی‌اش تعریف نشده است، با این همه در دولت سازندگی ملاحظه كردید كه مردمِ مذهبی با روبه‌روشدن با دست‌آوردهای آن دولت، از آن استقبال خوبی نكردند، چون وضعی که به وجود آمد آنچنان غرب‌زده بود که هرگز متذكر آرمان‌های آن‌ها نمی‌توانست باشد. در حالی‌كه فعالیت‌های زیادی انجام گرفت، ولی بالأخره آن كار تجربه‌ای بود كه باز در یك آزمایش و خطای دیگر به امید رسیدن به جامعه‌ی مورد نظر مردم به قصد نفی دولت سازندگی جذب شعارهای دولت اصلاحات شدند(26) که پس از مدتی با نوع دیگری از غرب‌زدگی روبه‌رو گشتند که درصدد بود با سکولارکردن کشور به‌کلی به شعارهای اصلی انقلاب پشت کند و با توجه به این امر مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» امتیاز دولت نهم را بازگشت به شعارهای انقلاب دانستند. ولی چون هنوز راه زیادی برای رسیدن به آرمان‌های خود داریم باز گرفتار آزمون و خطا خواهیم بود و همچنان جلو می‌رویم، چون جهت بسیار روشن و ارزشمند است.
البته باز این خطر هست كه چیز دیگری جای اهداف حكومت اسلامی را بگیرد زیرا نه از این طرف ظلمات غرب درست تبیین شده و نه از آن طرف معنی تمدن اسلامی روشن گشته است. بنده به مسیری که در پیش است امیدوارم، ولی از طرف دیگر بسیار هم نگرانم؛ از این جهت امیدوارم كه روحیه‌ای در صحنه است كه خطرهای دولت های سازندگی و اصلاحات را تا حدّی از سر گذرانده‌ایم ولی آیا روح حاكم بر اهل نظر و اهل سیاست طوری هست كه از یك طرف عمق ظلمت مدرنیته را بشناسد و از طرف دیگر نظر آن‌ها به تمدنی باشد كه به معنی واقعی آن در انقلاب اسلامی مورد توجّه است. وقتی از بعضی از آن‌ها شنیده می‌شود كه با ذوق و شوق - نه به‌عنوان اضطرار- می‌گویند ما باید دست‌آوردهای تمدن غرب را بر اساس نیاز و فرهنگ‌مان گلچین كنیم، خبر از آن می‌دهد كه موضوع رابطه‌ی بین تكنولوژی و فرهنگِ همراه آن، برایشان روشن نیست و متوجّه نیستند ابزارهای هر تمدنی، فرهنگ مخصوص به خود را به دنبال می‌آورد. البته اگر به عنوان مرحله اوّلِ گذر از مدرنیته به سوی تمدن اسلامی، این حرف را بگویند، حرفی نیست. حرف آقای دكتر داوری را نمی‌توان نادیده گرفت كه می‌گوید: مدرنیته سراپا «یك چیز» است؛ هر جایش را بگیری، با همه‌اش روبه‌رو خواهی بود. ما در بین بعضی از شخصیت‌های اصول‌گرا كه خطرات اصلاح‌طلبان را ندارند با یك نحوه گرایش به غرب روبه‌روییم، و لذا همین گرایش، حجاب آن‌ها می‌شود تا در تشخیص لوایح صحیح از ناصحیح آن‌طور كه باید موفق نباشند و این نقطه‌ضعف‌ها همان نقطه‌های كوری است كه شما در پیش‌برد انقلاب در جلو خود دارید و از همان طریق ضربه‌هایی خواهیم خورد.
سؤال: شما فرمودید كه مدرنیته در ذات خود چیز خوبی ندارد كه ما بتوانیم خوبی‌هایش را گلچین‌كنیم، اگر ممكن است، این را بیشتر توضیح ‌دهید.
جواب: شاید این اساسی‌ترین مسئله‌ای است كه در ایجاد تمدن اسلامی باید مورد توجّه قرار گیرد و تا حدّی هم بحث‌های قبلی آن را روشن كرده است. باید متوجّه باشیم كه ما نسبت به ارتباط با غرب سه نوع تئوری داریم؛ یك تئوری این است كه غرب خوب است و بیاییم آن را بپذیریم، تئوری دیگر این است كه بیاییم خوبی‌هایش را بپذیریم و در فرهنگ خودمان بیاوریم و از آن‌ها استفاده‌ كنیم. تئوری سوم این است كه فرهنگ غرب یك چیز منسجمی است؛ هر جایش را كه بگیری، همه‌اش می‌آید، و بنابراین اگر خواستید كه غرب نیاید باید از خود شروع‌ كنید ولی براساس اضطراری که در زمان حاضر داریم از تکنولوژی غربی استفاده می‌کنیم تا شرایط عبور از غرب فراهم شود. ما به تئوری سوم معتقدیم، اگرچه تئوری دوم هم برای خود حرف دارد. و شخصیت‌های قابل‌احترامی به آن معتقدند. عنایت داشته باشید که معتقدین به تئوری سوم با خودآگاهی تاریخی خود تئوری دوم را به عنوان گذر از غرب قبول كرده‌اند. ولی تفاوت در این است که معتقدین به تئوری دوم قبول ندارند بین تکنولوژی و فرهنگ غربی آنچنان رابطه‌ی تنگاتنگی هست که نتوان تکنولوژی را از فرهنگ غربی جدا کرد و در فضای اسلامی از تکنولوژی غربی برخوردار نبود. برای تبیین چنین مشکلی بنده سعی کردم در ویرایش جدید کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» بیشترین همّت خود را بر روی عدم انفکاک بین تکنولوژی و روح حاکم بر آن بگذارم، چون معتقدم رجوع‌مان به تکنولوژی غربی باید در حدّ اضطرار باشد وگرنه در رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی عقب می‌افتیم و خسارت زیادی می‌بینیم. نظرم این است كه حضرت امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» به تئوری سوم معتقدند؛ چون اگر یادتان باشد، با نیروهای بسیجی شرکت نفت كه چاه‌های شركت نفت را خاموش‌ كرده‌ بودند تأکید داشتند؛ فقط باید از خودتان شروع ‌كنید و روی این نکته خیلی وقت ‌گذاشتند كه: باید از خودتان شروع‌كنید، اگر بخواهید از آن‌ها استفاده‌كنید، آن‌ها نمی‌گذارند شما به‌نتیجه ‌برسید. ظاهراً افقی را امام«رحمة‌الله‌علیه» دائم مدّ نظر داشتند که آن گذار از مدرنیته آن هم به طور كلّی بود، یا مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» مکالماتی دارند که نشان می‌دهد به خوبی متوجه موضوع هستند، می‌فرمایند:
«ما وقتى می‌گوئیم پیشرفت، نباید توسعه‏ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممكن است پیشرفتى كه ما می‌گوئیم، با آن‌چه كه امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده می‌شود، وجوه مشتركى داشته باشد - كه حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، كلمه‏ى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد كه با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن‌چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه‏ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصه‌ها - نیست.»(27)
امثال آقای دكتر داوری و شهید آوینی با مباحث مبسوط و گسترده‌ای که کرده‌اند دلایل اثبات تئوری سوم را تبیین کرده‌‌اند. حاصل قضیه این‌كه ما در راستای عبور از فرهنگ مدرنیته و رسیدن به تمدن اسلامی راه زیادی در پیش رو داریم. این كه انتظار دارید مسئولین به سرعت مطابق اهداف انقلاب عمل کنند به این جهت است كه فكرمی‌كنید تمدن اسلامی را آن گوشه گذاشته‌اند و می‌شود رفت آن را برداشت و به كار برد، این به جهت آن است که از شرایط تاریخی خود غافلیم. در راستای رسیدن به تمدن اسلامی منتظر افراط و تفریط‌های بسیار باید باشید تا بالأخره افق ظهور تمدن اسلامی پیش بیاید، در آن صورت می‌فهمیم چه قدر تفاوت است بین افقی که سیر آن به سوی عالم بقیة‌الله است، با افقی كه معتقد به بازگشت به تمدن گذشته در قالب اموی و عباسی است. عالم بقیة‌اللهی بیش از این‌كه بخواهد شكوه زمینی داشته باشد، شكوه آسمانی دارد و چنین زمینی تحت تأثیر آسمان معنویت ادامه‌ی حیات می‌دهد.(28) آرام‌آرام متفكران ما باید متوجّه باشند اوّلاً؛ تمدن اموی و عباسی، حجاب حقیقت بودند و نه تنها اهل‌البیت( در آن تمدن خانه‌نشین بودند، بلكه روح حقیقی اسلام خانه‌نشین بود، ثانیاً؛ معنی تمدنی كه از طریق واسطه‌ی فیض با عالم قدس ارتباط دارد باید روشن شود و جایگاه بحران‌های موجود بشری را در عدم توجّه بشر به آن تمدن بدانند. با این‌که گاهی در نظام اسلامی آنچنان سخت می‌گرفتیم كه اگر بالای كتابی «باسمه‌تعالی» نبود اجازه‌ی چاپ نمی‌دادیم و بعد آنچنان رها می‌کنیم که سكولار كامل می‌شویم. آن افراط در حدّ ارتجاع و این تفریط در حدّ سكولار، همان آزمون و خطاهایی است که گرفتار آن هستیم ولی روح كلّیِ حاكم بر انقلاب كه بر فرزندان انقلاب حاکم است دائم خود را نسبت به هدفِ اصلی ارزیابی می‌كنند و با برون‌رفت از خطاها به سوی اهداف اصلی انقلاب جلو می‌روند. شما انتظار دارید در حال حاضر سریعاً به تمدن اسلامی برسیم در حالی که اکثر اصول‌گراها هنوز نمی‌دانند به واقع باید به دنبال چه چیزی باشند. به ‌نظر ما امام‌خمینی«رحمة‌الله‌علیه» گم‌شده‌ی این نسل است، او به عنوان مجموعه‌ای از فقه و فلسفه و تفسیر و عرفان و سیاست نمونه‌ی کاملی برای ادامه‌ی راه انقلاب اسلامی بود. باید روی این نكته وقت‌ بگذاریم كه چرا هنوز زمانه نتوانسته است امام«رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» را به عنوان یك حقیقت بزرگ در این قرن بشناسد، انسان فرهیخته‌ای كه متذكر تمدن اسلامی بود و عالَمی را به بشریت معرفی کرد كه بشر سرخورده از همه‌ی «ایسم»‌ها و اسلام‌های افراطی و تفریطی، گم شده‌ی خود را در آن عالَم یافت. با این‌همه هنوز در بین ما دعوا است که آیا فلسفه و عرفان جزء اسلام است و یا بیرون اسلام است، غافل از این که حضرت امام اسلام را با زبان تفکر فلسفی و عرفانی صدرایی ارائه دادند و به تعبیر مقام معظم رهبری: «امام«رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» چکیده و زبده‌ی مکتب ملاصدرا است، نه فقط در زمینه‌ی فلسفی‌اش، در زمینه‌ی عرفانی هم همین‌جور است».(29)