سؤال: با توجه به اینکه بقای هر تمدن مشروط به این است که انسان در مناسبات خود به عالم ثبات وصل شود، آیا رمز بقاء هر تمدن را توجه به همین نكته روشن میکند، یا اینکه ظهور بیثباتی و درنتیجه اضمحلال تمدنها به عوامل دیگری هم بستگی دارد؟
جواب: هر چه جامعه به عالم ثَبات که جوابگوی همة ابعاد انسان است، وصل بشود، تمدن آن جامعه باقی خواهد ماند، اما این بحث احتیاج به مقدمه دارد؛ یعنی همانطور كه یک تمدنِ قدسی آرامآرام ابعاد انسانی را برای او مینمایاند و آرامآرام راهكارهای جوابدادن به آن ابعاد را روشن میكند، در سقوط یك تمدن هم كار به همین شكل است، منتها سرعت و كندی سقوط یک تمدن نیز قابل بحث است. تمدن غرب با محدودیت شدیدی كه برای خود نسبت به عالم غیب ایجاد كرد، زودتر سقوط میکند. در حالیکه تمدنی كه تحت عنوان مسیحیت از قرن چهارم میلادی وارد غرب شد، به سرعتی كه تمدن غرب سقوط كرد، سقوط نکرد و حدود ده قرن در اروپا به حکومت خود ادامه داد. بعد كه از تمدن قرون وسطی سرخورده شد از این موضوع غفلت کرد که به همان دلیل که از آن مسیحیت جواب نگرفت، از تمدن رُمی نیز جواب نمیگیرد، عملاً از مار غاشیه به آب گندیده پناه برد. حالا داد میزند که ای مالک جهنّم! ما را نجات بده، این ناله و فغان هر انسانی است که گرفتار جهنم شده است. اینها در نزد خود نگفتند: مسیحیتی که به ما جواب نداد، به جهت این بود که کشیشان دنیایی شدند و جهت قدسی آن مكتب در حجاب رفت، حالا با بازگشت به فرهنگ رُم که سر تا پایش دنیا است حتماً شکست میخوریم.(105) این اشتباهی بود كه غرب با شروع رنسانس وارد آن شد و همواره در این اشتباه مانده است و روز به روز بر مشكلاتش افزوده میشود و به همین جهت دیوارههای تمدنی كه با رنسانس بالا رفت، شكافهای اساسی برداشته است.