تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

آفات مدیریتِ غافل از ملکوت عالم

سؤال: با توجه به این‌كه طبیعت باطن دارد و در اصطلاح فلسفه به آن «عقول مجرّده» می‌گویند و در اصطلاحِ دین همان «ملائکه» است که عهده‌دار تدبیر عالم‌اند و با توجه به این‌كه اگر رابطه‌ی طبیعت با ملكوت قطع شود، عملاً بركات و نتایجی كه ما می‌توانستیم از طبیعت بگیریم، از بین می‌رود، پس چرا در بعضی از تمدن‌ها كه رابطه‌ی انسان‌ها با عالم ملكوت قطع شده هنوز بهره‌ی آن‌ها از طبیعت باقی است؟
جواب: اولاً؛ نظرتان باشد كه آن تمدن‌ها کم‌کم و نه یك مرتبه، از آن فرهنگی که به ملكوت عالَم اتصال داشته، دور شدند و گرفتار جنبه‌ی کثرت عالم طبیعت گشتند. ثانیاً؛ به نحوه‌ی زندگی‌های گرفتار«کثرت»، كمی دقت‌کنید؛ گرفتار«کثرت» شدن، یعنی هر جای زندگی را که بگیری، آن طرف دیگرش از دستت در رفته است، چراكه در عالم كثرت هر طرفش جدایِ از طرف دیگر است. شما اگر دستتان در طرف راست میز باشد، در طرف چپ آن نیست، یا اگر فرشی داشته باشید، به این معنا نیست كه تلویزیون هم دارید، امّا عالم ملكوت این طور نیست، چون در آن عالم، كثرت و بُعد نیست، به همین جهت اگر خدا را داشته باشید، حیِّ قیّومِ سمیعِ بصیر پیش شماست و قلب شما نورانی می‌شود و از جایگاه جنبه‌ی وحدت عالم، جنبه‌های کثرت آن را مدیریت می‌کنید. لذا مدیریتی که در آن صرفاً توجه به کثرت مدّ نظر است، با مدیریتی که در آن توجه به وحدت فعّال است، خیلی فرق ‌می‌کند.
حالا هر تمدنی كه از عالم ملكوت فاصله گرفت، گرفتار كثرت می‌شود و همواره از ارتباط با بسیاری از عوالم وجود -كه وجودی شدیدتر از عالم مادّه دارند- محروم است و این نوع زندگی یك نوع محرومیت بزرگ است و بی‌بهره‌شدن از طبیعت به همین معنا است كه دائم همه‌ی عمر را صرف طبیعت كنیم، چون به جای كمك‌گرفتن از ملكوت عالم كه مدبّر اصلی طبیعت است و احاطه‌ی كلی بر همه‌ی اجزاء آن دارد، خودمان باید به جزء‌جزء آن بپردازیم و از هر جزئی غفلت كنیم، آن جزء از دست ما می‌رود و لذا تمام وقت خود را باید صرف حفظ طبیعت و زندگی دنیایی خود بنمائیم، رمز و راز این‌كه گذشتگان وقت بیشتری داشتند و افرادِ گرفتار مدرنیته وقت كم‌تری دارند، نیز همین است، چون ارتباط با ملكوت، یعنی ارتباط با عالَم وحدت و بقاء، و ارتباط با عالم كثرت، یعنی ارتباط با عدم، و مسلّم عدم، اقناع‌كننده نیست. خدا در عین این كه وجود و بقاء است، عین اَحد است، پس وقتی‌ کسی از وحدت -که عین بقاست- فاصله‌گرفت، گرفتار كثرت و عدم می‌شود، و تنها پیغمبر خدا و شریعت الهی است كه می‌تواند آن وحدت را ایجاد کند، وگرنه انسان و جامعه به یک وحدت موهوم مشغول می‌شود. وحدت موهوم هیچ بهره‌ای از وحدت حقیقی به انسان نمی‌دهد چون به بقاء مطلق، یعنی خدا متصل نیست، به‌سربردن با خرافات و جنّ و این چیزها همان دل‌بستن به وحدت موهوم است و در نهایت روبه‌رو شدن با چیزی است كه می‌خواستند از آن دوری كنند. ما به این نوع گرفتارشدن در زندگی می‌گوییم «شوریدن طبیعت»، می‌گوییم «بی‌ثمری کامل»، اما شکلش برای هر قوم و ملتی در طول تاریخ متفاوت است.
از همه عجیب‌تر «رژیم صهیونیستی اسراییل» است! انصافاً اگر پایه‌گذاران اسراییل سرمایه‌ای را كه برای ایجاد و بقاءِ آن خرج كردند در کویر «لوت» خرج‌ کرده‌ بودند، امروز هزار برابر بیش از آنچه دارند، نتیجه ‌گرفته ‌بودند. این است نمونه‌ای از بی‌ثمری زندگی و شوریدن طبیعت، و همه‌ی این‌ها به خاطر آن است كه بدون ارتباط با ملكوتِ عالم می‌خواهند در این عالم زندگی كنند، هر روز تهدید، و هر روز تلاش برای ماندن.
در واقع تمدنی كه با نظام اَحدی بی‌ارتباط شد ، گرفتار كثرت می‌شود و معنی این نوع گرفتاری این است كه باید همه‌ی جزء‌جزء طبیعت را جدا جدا مدیریت كند که در واقع یك نوع بی‌بهره‌شدن از طبیعت است. این همه تلاش فقط برای ماندن كجا، و تمدن‌های الهی كجا، كه با حداقل تلاش و تعامل با طبیعت به حوائج خود می‌رسیدند و بقیه‌ی اوقات را صرف تربیت عقل و قلب خود می‌نمودند، در حالی‌كه در تمدن امروز، تعلیم و تربیت ما هم برای وارد شدن به تلاش دائمی در زندگی دنیایی است. طرفداران تمدن غربی باید از خود بپرسند چه چیزی در زندگی و تفكر غربی مفقود شده است كه كار به این‌جاها كشیده شد؟ ما می‌گوییم كسی كه راه ارتباط با آسمان معنویت را از دست داد، تقدیری جز آنچه بر سر غرب آمده است نخواهد داشت، وقتی زندگی معنوی را از آنِ خویش سازیم تا آن‌جایی كه با جان ما و با همه‌ی مناسبات اجتماعی ما درآمیزد، بهره‌ای از حالات بهشتیان در جامعه حاكم می‌شود كه هر چیزی را اراده كنند، در نزد خود می‌یابند و مجبور نیستند برای حوائج خود زحمت‌های زیادی تحمل نمایند. نظامی كه با عالم معنویت در ارتباط باشد، جهت و سمت و سوی تلاش‌ها بیشتر در راستای تغییر جان و روح انسان‌ها صرف می‌شود تا انسان‌ها شایسته‌ی قرب الهی شوند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»