تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

انقلاب اسلامی؛ مایه‌ی نجات از ظلمات دوران

سؤال: می‌دانیم كه انقلاب اسلامی از ارزش والایی برخوردار است انقلاب اسلامی نشانه‌ی شدت‌گرفتن بحران جهان موجود است و عکس‌العملی بود در مقابل وضع جهان کنونی و به واقع مدخل ورود به تمدن اسلامی است با آن بركات خاصش؛ و امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» با آن بصیرت خاصی که داشتند برای همین انقلاب آن همه تلاش ‌نمودند و سال‌ها مبارزه‌كردند و به‌تعبیر شما بزرگ‌ترین نعمت الهی در این عصر، همین انقلاب اسلامی است ولی متأسفانه می‌بینیم همان‌طوری كه در زمان پیامبر( مسلمین اسلام را درست نمی‌دیدند و لذا بعد از رحلت حضرت به اسلام حقیقی پشت ‌كردند و برعکس؛ امثال ابوسفیان اسلام و توانایی‌های آن را می‌دیدند و به سهم خود برای نابودی آن تلاش فراوان كردند، امروز هم می‌بینیم كه مسلمین و حتّی بسیاری از ایرانیان شیعه، انقلاب اسلامی ایران را آن‌طور كه باید و شاید نمی‌بینند در حالی که غرب و به‌خصوص آمریكا انقلاب و توانایی‌های آن را می‌بینند و به‌شدت با آن درگیر می‌شوند تا شاید از صحنه‌ی عالم بیرونش برانند. شاید بشود گفت: مظلوم‌ترین حقیقتی كه فعلاً در این عالم هست، انقلاب اسلامی است، گویا فقط شهدا شناختند انقلاب اسلامی چه حقیقت بزرگی است و به راحتی خود را فدای آن كردند. البته درست است كه همه‌ی حقایق در عالم ارض، غریب و مظلوم‌اند اما بالأخره برای ارتباط با آن‌ها مردم تلاش ‌می‌كنند؛ مثلاً حقیقت كربلا هم غریب است اما بالاخره مردم برای تماس با حقیقت آن تلاشی ‌می‌كنند، هر چند بسیار دیده ‌می‌شود كه در این راه به اشتباه‌ می‌افتند. اما بسیارند كسانی كه از این انقلاب حتّی دفاع ساده هم ‌نمی‌كنند و ایران را به عنوان سردمدار مبارزه با جهان كفر نمی‌شناسند. برای خود ما هم شناخت انقلاب مشكل است؛ زیرا نه شرایط، شرایط اوّل انقلاب است كه فضای جنگ یك نحوه معنویتی را در كشور حاكم‌ كرده باشد و در آن راستا عظمت انقلاب فهمیده می‌شود، و نه ما اخلاص و صفای آن بسیجیان را داریم كه با دلدادگی به انقلاب، حقیقت آن را قلباً شهود كنیم. لذا مجبوریم به بحث‌های معرفتی پناه‌ بیاوریم تا راه قلب را از طریق عقل طی‌كنیم. حالا در این فضا چطوری برای فهم این انقلاب تلاش باید کرد كه هم خودمان این انقلاب را درك‌كنیم و هم این‌كه برای نشر آن تلاش ‌نماییم؟ در واقع سؤال ما این است كه برای شناختن و شناساندن این انقلاب چه‌كاركنیم؟
جواب: اصل انقلاب اسلامی مثل كربلاست؛ كه وقتی با آن درست ارتباط ‌پیدا كردیم، هم خودش را به ما نشان ‌می‌دهد و هم زبان ارائه‌ی خودش به سایرین را به ما می‌آموزد. شما ببینید: همین كه با شناخت جایگاه تاریخی انقلاب، وارد وفاداری به انقلاب اسلامی شدید، بعد از مدتی می‌رسید به این كه تمام بركات عالَم در وفاداری به این انقلاب است. شما چطوری با كربلا اُنس می‌گیرید به طوری که بعد از مدتی متوجه می‌شوید با كربلا می‌شود همه چیز به‌دست‌ آورد؛ نه فقط به خودتان، بلكه به بقیه هم می‌توانید از طریق کربلا همه چیز بدهید. بر این مبنا اساس کارتان باید این باشد که شما نمی‌خواهد انقلاب اسلامی را نجات ‌بدهید، کاری بکنید که انقلاب اسلامی شما را نجات ‌بدهد، به همان معنایی که عرض کردم. با انقلاب اسلامی، روحی معنوی در جهان بسط پیدا می‌کند و انسان از سلطه‌ی تکنیک آزاد می‌شود.
جبران‌خلیل‌جبران در كتاب خود به نام «پیامبر» می‌گوید: پس از آن‌كه پیامبر برای مردم از عشق و بخشش و تربیت و كار و دعا و خانه و دوستی و امثال این‌ها سخن گفت و راه و رسم صحیح برخوردكردن با هر یك از این مسائل را برای آن‌ها شرح داد: «آنگاه كشیش پیری وی را گفت: از «دین» بگو. و او گفت: من امروز مگر هیچ غیر آن گفته‌ام؟...» منظورم از نقل این جمله همین است كه مگر همین وفاداری به انقلاب اسلامی برای حفظ انقلاب، خودش به خودی خود موجب نجات ما نمی‌شود؟ و مگر متن دین، اقتضای چنین انقلابی را ندارد، و مگر توجّه به انقلاب اسلامی غیر از دین‌داری است؟ پس اگر انقلاب اسلامی را شناختیم و دوست‌ داشتیم، خودش به ما می‌گوید كه ما چه‌كار كنیم. بناست انقلاب اسلامی تكلیف من را روشن‌كند و توجه ما را به افق‌های بلندتر زندگی بیندازد، نه این‌كه من تكلیف این انقلاب را روشن‌كنم. این انقلاب به جهت ریشه‌های عمیق تاریخی و دینی، جای خودش را در تاریخ معاصر بازكرده‌است و دارد خودش را نشان‌می‌دهد، مثل كربلا؛ یعنی آیا واقعاً این كربلاست که به شما می‌گوید: «من چه‌كار كنم؟» یا شمایید که به كربلا می‌گویید ما چه كار كنیم كه از تو جدا نباشیم؟! شهیدمطهری«رحمة‌الله‌علیه» سخنرانی‌های كتاب «حماسه‌ی حسینی» را برای خودشان گفتند یا برای كربلا؟ به ‌نظر من برای خودشان؛ كربلا بود که به ایشان گفت این كار را بكن تا به من وصل بشوی، نه این‌كه این كار را بكن تا برای من كاری كرده ‌باشی. شهیدمطهری«رحمة‌الله‌علیه» هم به كربلا نگفته‌اند: تو این‌طور بشو كه من می‌گویم، بلكه كربلا گفت: تو این‌طور بگو كه من هستم. می‌خواهم بگویم كه انقلاب اسلامی خودش را آرام‌آرام به شما نشان ‌می‌دهد. شما به همین جلسه‌ی‌ ما دقت‌كنید می‌بینید آخرش همه‌ی حرف‌های ما یك نكته داشت و آن این كه: برای این انقلاب یك جایگاه و شخصیتی قائل‌ایم، و به همین جهت می‌گوییم كه ارتباط با این انقلاب به شما عالَم می‌دهد و عالَمِ آینده را نیز تعیین ‌می‌كند. حالا اگر شما رسیدید به این‌كه این‌ها صحیح است، دنبال انقلاب راه ‌می‌افتید، یعنی راه و چاه را از او می‌گیرید و تكلیف خود را تعیین می‌كنید و از نیست‌انگاری یا نیهیلیسیم دوران آزاد می‌شوید که این همان رسالتی است که از کربلا شروع شد.
سؤال: شما از داستانی كه از «جبران خلیل جبران» نقل‌کردید، منظورتان چه بود؟ آیا منظورتان این نبود كه: «ما آنچه در برخورد با این انقلاب باید می‌گفتیم، گفتیم، دیگر چیزی نمانده‌است»؟
جواب: می‌خواهم بگویم: از انقلاب اسلامی، به دنبال چیز برتری نباشید، خودِ «انقلاب اسلامی» همان نوری است كه به دنبالش بودید و نقطه‌ی انكشاف تمدن اسلامی است. می‌خواهم بگویم شما باید همین دستورهای انقلاب را ادامه ‌بدهید، یعنی خودِ انقلاب دارد می‌گوید كه: «من كی‌ام و چه كار می‌توانم بكنم، دنبال من بیایید.»، چون این خطر هست كه ما به سادگی از انقلاب بگذریم و به دنبال چیز دیگری باشیم؛ می‌گویند: طرف به جنگل رفته ‌بود، گفت: «از بس درخت بود، جنگل را ندیدم!» حالا گاهی از انقلاب، چیزی غیر از شخصیت اصلی آن را می‌خواهیم! در حالی‌كه همه‌ی زندگی در این عالَم، ماندن در کنار انقلاب اسلامی است، پس باید از همین انقلاب خیلی خوب استفاده‌ كنیم. همین طور که واقعاً بعضی‌ها كربلا را نمی‌توانند ببینند لذا می‌خواهند برای كربلا كاری بكنند! ما باید حواس‌مان باشد كربلا خودش یك حقیقت است كه توسط امامی معصوم و به نور اسلام و به كمك خدا تدوین شده است. انقلاب هم همین طور است، خودش یك حقیقت است و ریشه در دین دارد و یك فقیه بزرگ با اشراق خاصی که برقلبش شده، آن حقیقت را بر اساس این زمان شكل داده است. شما از این چیزی كه هست خوب استفاده‌ كنید. اوّلین گام جهت استفاده از انقلاب، درست شناختن آن است و جایگاه تمدن‌زایی آن را كه در راستای تمدن‌زایی شیعه است، بشناسیم و ریشه‌ی تاریخی آن را درست درك كنیم. مثال آن درختی را كه پس از چهل سال میوه می‌دهد و ما اگر در هر مرحله از رشددهی درخت كه به میوه‌دادن آن كمك می‌كند؛ باشیم، در همان حال در كنار ثمره‌های درخت هستیم، فراموش نكنید.
سؤال: آیا می‌شود این‌طوری سؤال‌كرد كه: «ما چگونه باید با انقلاب برخورد كنیم؟»
جواب: بله؛ آن وقت سؤال‌تان این‌طور می‌شود، حالا كه این انقلاب یك رهنمود بزرگ خداست به بشر امروز، ما چه وظیفه‌ای نسبت به انقلاب داریم؟ چون انقلاب اسلامی یك شخصیتی است با هویت خاص، پس انقلاب اسلامی همان آداب و ادب دین‌داریِ همه‌جانبه است در شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی جهان معاصر. انقلاب اسلامی یعنی انكشاف ظهور تمدن آخرالزمانی‌ای كه امام‌مهدی(عج) شروع ‌می‌كنند. اگر نهضت جهانی حضرت حجّت را درست بشناسیم، یقیناً جایگاه تاریخی این انقلاب را خواهیم شناخت كه چگونه این انقلاب مدخل ورود به آن نهضت الهی خواهد بود و ایمانمان به ظهور نهایی وجود مقدس حضرت(عج) دوچندان می‌شود. از این طرف اگر انقلاب اسلامی را درست بشناسیم و سمت و سو و ریشه‌های دینی و تاریخی آن را درست بررسی كنیم، مطمئن می‌شویم این انقلاب یك حقیقت فعّال تاریخی است كه همواره منزل‌های خود را یكی بعد از دیگری طی می‌كند تا به سر منزل اصلی خود كه ظهور تمدن همه‌جانبه‌ی شیعه است برسد و إن‌شاءالله بستر ظهور وجود مقدس حضرت بقیة‌الله‌اعظم(عج) گردد. چیزی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متوجه آن هستند و در رابطه با این انقلاب می‌فرمایند: «من امیدوارم که إن‌شاءالله این روحیه‌ای که در این کشور هست، این روحیه‌ی اسلامی و توحیدی که در این کشور هست، باقی باشد، این کشور را به صاحب اصلی او، امام زمان(ع) تحویل بدهیم».(40)