سؤال: آیا میتوان گفت: در تمدن اسلامی هم باید به دنبال دنبال سرعت باشیم، اما تا جایی که تقابلی با طبیعت نداشته باشد.
جواب: بله، همینطور است؛ مگر میشود بشر طالب آن نباشد که حوائجش زودتر برآورده شود؟! اما اگر از حکمت فاصله نگیرد از سرعتی که تیغ ایجاد میکند، متنفر میشود، روحش میفهمد که این سرعت، قلب او را از آرامش و بقاء خارج میكند و گرفتار خیالات پراكنده میگرداند.
ذات دورهی جدید این است كه یك موضوع را در تصور خود میسازد و سپس سعی میكند به كمك محاسباتی كه انجام میدهد، به نحوی به آن تصورات تعیّن خارجی ببخشد. این مرحله، مرحلهی طرحریزی و بسط خیالات ذهنی است، و چون میخواهد آن تصور ذهنی را هر چه زودتر در خارج متعیّن كند، گرفتار سرعت و رشدِ ناموزون در همهی زمینهها میگردد، حال این میلِ به سرعت و رشد و بسطِ ناموزون به كجا منتهی خواهد شد؟ تا آنجایی كه بالاخره بشر از شدت استغراق در حساب و محاسبه با امری مواجه میشود كه غیرقابل محاسبه است، در این تماس با امر محاسبهنشدنی، چه بسا بشر تكانی خواهد خورد و امنیت او كه ناشی از پناهبردن به دامان علم و عدد و حساب است، متزلزل خواهد گشت. در آن صورت است كه با تفكر حقیقی، مناسبات بشر با عالم و نظام معنوی تجدید میشود، در آن صورت ساحتی برای بشر گشوده میشود كه به خطاب و ندای الهی گوش فرا میدهد و تمام فعالیتهای شیعه به ثمرهی حقیقی خود خواهد رسید و بركات انتظار در بُعد اجتماعی آن ظاهر میگردد. آن آیندهای كه مدّنظر شیعه است، آیندهای است كه بشر یاد گرفته است و یا آماده شده است به نحو دیگری فكر كند كه ما آن را «عالم بقیّةاللهی» نام نهادهایم.