سؤال: با توجه به این که فلسفه نظر به مفاهیم کلی دارد و علم حصولی موجب ارتباط با مفاهیم حقایق است، آیا میتوان در مسیری که باید شرایطِ به حضورآوردن قلب را در دینداری دنبال کرد، از فلسفه استفاده نمود؟
جواب: از دو لحاظ باید به فلسفه با نظر مثبت نظر کرد، یکی از جهتی که میتوان از طریق استدلال متوجه وجود حقایق موجود در عالم شد، و دیگر آن که با استدلالیکردن عقاید از ورطهی خرافهگرایی مصون میمانیم. البته توجه داشته باشید که فلسفه در شیعه سیر مبارکی داشته است به طوریکه در حال حاضر حکمت متعالیهی جناب ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» عملاً نزدیککردن عقل به قلب است و از تشکیک در وجود به سوی تشکیک در ظهور سیر کرده و به تعبیر دیگر از برهان به سوی عرفان جلو رفته است و امثال امام خمینی«رحمةاللهعلیه» و علامهی طباطبائی«رحمةاللهعلیه» عملاً در مسیرِ فلسفهای قدم گذاردند که به سوی عرفان سوق پیدا کرد. با حکمت متعالیه تفکری به صحنه آمد که هم عقلها قانع میشوند و هم دلها به شور میآیند، چیزی که نسل امروز شدیداً بدان محتاج است و به همین جهت عرض شد در ایجاد تمدن اسلامی نقش حکمت متعالیه بسیار چشمگیر است و به گفتهی پروفسور ویلیام چیتیک - در سمیناری که جهت بزرگداشت ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» برگزار شد- «حکمت متعالیه قدرت تمدنسازی دارد» و واقعاً برای نجات بشر مگر میشود از سرمایهای اینچنین عظیم که از فارابی شروع شده و به ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» ختم شده و در دل خود ذخیرههای بزرگی از تدبّر در متون قرآن و حدیث را به همراه دارد، غافل بود؟ آنچه فارابی و ابن سینا و شیخ اشراق از جهات مختلف به دنبال آن بودند در فلسفهی حکمت متعالیهی صدرالمتألهین«رحمةاللهعلیه» به فعلیت رسید. مگر میشود منهای حکمت متعالیه و عرفان محیالدین از مدرنیته عبور کرد و به تمدن شیعی دست یافت؟ آنچه میتواند به عنوان جایگزین مناسب به جای مدرنیته مطرح شود، عقلِ محکم استدلالی و قلب عمیق عرفانی است و حکمت متعالیه و عرفان محیالدین قدرت چنین جایگزینی را دارند و امام خمینی«رحمةاللهعلیه» با همین ذخیره و سرمایه بود که توانست نظرها را به تشیع جلب کند و جوانان را تا تحقق انقلاب اسلامی و سپس در دفاع مقدس هشت ساله جلو ببرد.