سؤال: آیا میتوان رشد وسیع پزشکی مدرن را نادیده گرفت و آیا این نوع رشد مربوط به ذات بشر است و یا مربوط به فرهنگ مدرنیته؟
جواب: در جواب به این سؤال چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد، اولاً: نگاه پزشکی مدرن به عالم و آدم، نگاه غلطی است. نَفْس ناطقه به عنوان موجود مجرد، بدن را تدبیر میکند و همواره سعی دارد آن را در تعادل قرار دهد و اگر به جهت تأثیر عوامل خارجی از تعادل خارج شد، به طور طبیعی و تکوینی تلاش میکند تا بدن را به تعادل برگرداند. در حالیکه در طب امروزی از جایگاه نفس ناطقه و تدبیر آن غفلت شده است و صرفاً براساس آزمون و خطا کارها را جلو میبرد که علاوه بر طولانیکردن زمان نتیجه، در بسیاری از موارد نتایج غلط حاصل میشود. ثانیاً این تمدن با صفت مخصوص به خود شرایط زندگی را طوری شکل داده که احتمال وجود خطرات برای انسانها بسیار زیاد شده و در نتیجه برای درمان آن خطرات برنامهریزی نموده است. در نظر بگیرید تصادف با ماشین سواری که دارای سرعت 120 کیلومتر در ساعت است با تصادف با اسب و الاغ و گاری چقدر متفاوت است. این تعداد ماشین سواری و اینهمه سرعت و این تعداد کارخانه و اینهمه خطر برای کارگران، دنیای مدرن را مجبور کرده در راستای جبران خسارات پدیدآمده برنامهریزی بنماید و به همان اندازه در این مسیر پیشرفت کرد. اگر در گذشته از یک میلیون نفر احتمال قطع عضو برای یک نفر هم در اثر کار در کارگاهها و یا در اثر حرکت با وسایل نقلیهی آن روز نبود، امروز نوع زندگی مدرن درصد زیادی از افراد را با مشکل قطع عضو روبهرو کرده است و در نتیجه علم پیوند اعضاء جای خود را باز نموده و اجباراً ما امروز با پیشرفت این علم روبهروئیم و متأسفانه این پیشرفت را مقایسه میکنیم با گذشته و میگوئیم امروز در علم پزشکی پیشرفت داشتهایم. در حالیکه باید پرسید آیا بشر در گذشته نسبت به امروز در راستای رفع نیازهای خود - آن هم در بستر طبیعی و بدون بحران- موفق بوده است یا نه؟ عرض بنده این است که عنایت داشته باشید در چه بستری پزشکی جدید مجبور شد انرژی زیادی مصرف کند تا مثلاً موفق به پیوند اعضاء شود. وقتی با ورود انواع مواد شیمیایی در زندگی - از مایع ظرفشوئی بگیر تا لباس و غیره - کلیه و قلب و ریه به نحو غیر قابل تحملی خراب میشود و حیات انسانها مورد تهدید قرار میگیرد شما مجبورید زمان زیادی از عمر خود را جهت خنثیکردن آثار مواد شیمیائی مصرف کنید و بیمارستانهای مهیب بسازید و در مقایسه با گذشته اسم آن را پیشرفت بگذارید. مسلّم در تمدن اسلامی چون رویکرد اولیه به عالم و آدم غیر از رویکردی است که امروزه مدرنیته دارد، علم پزشکی در بستر تمدن اسلامی شکل دیگری خواهد داشت، مضافاً اینکه اینهمه توسعه ندارد چون اینهمه مشکل جهت سلامتی بشر به وجود نمیآورد تا مجبور باشند برای هر چهار نفر یک پزشک به کار گیرند، این یعنی به ازای هر چهار نفر یک نفر باید بیکار شود، بقیهی پیشرفتهای دنیای مدرن نیز از همین سنخ است با اینهمه بحران.
ممکن است ما برای رفع بحرانهای حاصل از تمدن غرب، امروزه راه حلهای نزدیک به طبیعت را دنبال کنیم مثل درمان به کمک سلولهای بنیادین، ولی باید به شرایطی چشم دوخت که در آن بسیاری از این بحرانها واقع نمیشود، امروزه ما مجبوریم در بستری که غرب بهوجود آورده است حرکت کنیم منتها باید تلاش کرد با کمترین بحران روبهرو شویم و یا بحران را با بهترین روش - که موجب بحران دیگری نشود- جبران نماییم.