میگوید: باید متوجه بود كه هیچ روش علمیِ ثابت و منحصری وجود ندارد ، بلكه روشهای متعددی هستند كه در مراحل مختلفِ پژوهش و بر حسب مقتضیات گوناگون بهكار میروند، ولی دست كم میتوان به بعضی از خصائص كلی تفكر علمی اشاره كرد. آنچه در كارهای علمیِ گالیله و نیوتن و داروین پیدا است، تركیب مشخصی است از عناصـر «تجـربی» - یعنی آنچه مستقیما حس میشود- و «تعبیر» - یعنی آنچه دانشمند با تفكر خود به تجربهاش میافزاید -. بهرهی «تجربی» شامل مشاهدات و اطلاعات است كه حاصل جنبهی تجربی علم است، و بهرهی «تعبیری» شامل مفاهیم، قوانین و نظریهها است، كه جنبهی نظری علم را تشكیل میدهد، لیكن در عمل بهرهی «تجربی» و «نظری» را نمیتوان بهوضوح از هم جدا كرد، بلکه هر نظر علمی، ترکیبی است از تجربیات دانشمند به اضافهی تعبیرهای شخصی او.
تصور غالب مردم این است كه علم عبارت است از مشاهدهی دقیق، و فكر میكنند یك دانشمند با «واقعیتهای خالص» و غیر مبهم سر و كار دارد و در نتیجه فكر میكنند با علم تجربی به معرفت یقینی دست مییابند. در حالی كه بسیاری از فیلسوفان معاصرِ علم ، نقش قاطع و مهم مفاهیم نظری را در پیشرفت علمی یادآور شدهاند. میگویند: ما در علوم تجربی، تجربهی خود را در پرتو علائق خاص، نظم میدهیم و به خصائص زبدهی آنها التفات میكنیم، و لذا فعالیت علمی صرفاً عبارت از «گردآوری همهی امور واقع» نیست. بلكه انتخابهای ما تحت تأثیر نظریههای قبلی ماست.
دادههای علم هرچند هرگز امور واقع یا «واقعیت محض» نیستند، ولی همیشه مبتنی بر دادههای مشترك بین همگان است و قابلیت تحقیق دارند و نمایانگر تجربهی مشترك جامعهی اهل علوم تجربی است، ولی از سوی دیگر همواره بهرهای از «تعبیر» در نظریههای علمی در كار هست و به همین جهت همهی افراد، حادثه را یك طور نمیبینند تا بگوییم در روش علمی عین واقعیتِ خارج در اختیار ما قرار میگیرد.
چیزهایی مثل «جرم»، «سرعت» و «فشار» مستقیماً مشاهده پذیر نیستند و ما آنها را به همین صورت از طبیعت نگرفتهایم، اینها ابداعات ذهن است كه برای تعبیر و تفسیر مشاهدات بهكار میروند و در نظمدادن به تجربیاتمان به ما كمك میكنند. پل و پیوندهای بین مفاهیم نظری و مشاهدات تجربی را «همبستگیهای معرفتی» نام دادهاند. ولی باید به خاطر داشت «قوانین تجربی» همواره از حدّ دادههای تجربی فراتر میرود و مستقیماً بر وفق و مطابق دادههای تجربی بیان نمیشود، هر چند مبتنی بر مشاهده است. «ناگْلْ» میگوید: «هیچیك از نمونههای معهودِ رایجِ قوانین تجربی در واقع برگشت به یافتههای حسی ندارد، زیرا مفاهیم و مفروضاتی را در كار میآورند كه فراتر از هر چیزی است كه مستقیماً به حس در آید... گزارش آنچه عرفاً مشاهدات تجربی شمرده میشود ، غالباً به زبانی بیان میگردد كه بالصّراحه نظریههایی را در بر دارد». یعنی بنا بر نظر «ناگْلْ» آنچه تجربه میشود با نظر و برداشت دانشمند تركیب میشود و به عنوان قوانین علوم تجربی ارائه میگردد.