تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

مبنای مشروعیت نظام اسلامی

سؤال: شما در جلسه‌ی دوم فرمودید: «اگر مردم نظام اسلامی را نخواهند، هر چند معصیت كرده‌اند ولی بنا به فتوای بعضی علماء از جمله مقام معظم رهبری«حفظه‌الله»‌ نظام مشروعیت ندارد. خود رهبری«حفظه‌الله»‌ یک بار بابی بازکردند که «مشروعیت نظام به این است که مردم آن را بخواهند و جمهوریت و اسلامیت را یک حقیقت تفکیک‌ناپذیر می‌دانند»؛ اما به نظر می‌رسد مشروعیت نظام اسلامی از جانب مردم نیست که با نخواستن آن‌ها نظام از مشروعیت خارج شود، مشروعیت از طرف خداست و مقبولیت از جانب مردم است. امام حسین(ع) با این‌كه یاران كمی داشتند، حاكمیت یزید را به رسمیت نشناختند و قیام كردند، چون حاكمیت یزید را مشروع نمی‌دانستند.
جواب: همین طور كه فرمودید عرض بنده آن بود که مردم اگر نظام اسلامی را نخواهند معصیت می‌کنند، ولی بر فقیه و امام واجب نیست خود را بر مردم تحمیل کند. قبل از روشن‌كردن این موضوع عنایت داشته باشید كه واژه‌ی «مشروعیت» امروزه دیگر فقط به آن معنی فقهی به کار نمی‌رود بلکه یك اصطلاح سیاسی است. وقتی ما در اصطلاح فقهی می‌‌گوییم این عمل مشروع است به این معنی است كه مطابق با حكم خداست. ولی در دهه‌های اخیر واژه‌ی مشروعیت به معنای دیگری وارد محاورات و ادبیات سیاسی شده است و نباید از معنای اخیرِ آن غفلت كرد. مثلاً می‌گویند: «تمام نظام‌های دموکراسی مشروع‌اند»، معنی این اصطلاح، غیرِ معنی آن اصطلاحی است که ما در فقه به کار می‌بریم. این که می‌گویند: «اگر تعداد آراء کم شود، مشروعیت کم شده است»، بر اساس اصطلاح اخیر است. برای این‌كه معنی فقهی آن با معنی سیاسی آن خلط نشود بهتر است بگوییم: «مشروعیت نظام، به اعتبار سیاسی» تا با «مشروعیت نظام، به اعتبار فقهی» مخلوط نشود، در این حالت مشروعیت سیاسی به معنی مقبولیت و مشروعیت فقهی به معنی الهی‌بودن از همدیگر تفكیك می‌شوند.
اما در اصل موضوع هم باید عنایت داشته باشید كه آن عزیزانی كه معتقدند مشروعیت فقهی و شرعیِ ادامه‌ی نظام اسلامی به آن است كه مردم آن را بخواهند، حرف‌شان این است كه همان‌طور كه نباید نماز را به مردم تحمیل كرد و باید در خواندن آن آزاد باشند - هرچند اگر نخوانند معصیت كرده‌اند- نظام اسلامی هم نباید به مردم تحمیل شود. در مورد امام حسین(ع) هم خود ایشان واقعاً معتقد بودند که رأی مردم با آن حضرت است و هزاران دعوت‌نامه برای حضرت فرستادند. فشار اموی‌ها و دیکتاتوری عبیدالله‌بن‌زیاد رأی مردم را منکوب کرد. ما نمی‌توانیم در كلّ تاریخ شاهد بیاوریم که یک جا واقعاً مردم امام را نخواسته باشند و امام تلاش کنند که حاکم بشوند. همیشه عکسش بوده است: شما ببینید در حركت امام رضا(ع) از مدینه به طوس آنچنان مردم طالب امام(ع) بودند که وقتی آن حضرت حرکت می‌کنند، با استقبال گسترده‌ی اهالی شهرهای در بین راه روبه‌رو می‌شوند،(141) روشن است كه جهان اسلام - اعم از شیعه و سنّی- طرفدار حاكمیت امام‌اند. در همان جریان نیشابور و استقبال عجیب مردم از امام(ع) اولین کسی که می‌آید به امام(ع) می‌گوید: «تو را به جدّت قسم پرده را عقب بزن که جمالت را ببینیم»، یک عالم سنّی است. بعد می‌گویند که وقتی که امام(ع) پرده را عقب زدند، همه به سجده می‌افتند!
در كربلا هم امام حسین(ع) وظیفه‌ی خودشان می‌دانند که جواب دعوت مردم را بدهند. یا پس از قتل عثمان كه مردم دور تا دور حضرت امیرالمؤمنین(ع) را گرفتند و از آن حضرت تقاضا كردند حكومت را بپذیرند، حضرت در بالای منبر می‌فرمایند: «مردم! این حکومت از آنِ شماست، به هرکس می‌خواهید، بدهید.»(142) این نشان می‌دهد که حضرت امیرالمؤمنین(ع) با توجه به این که حقِ مردم می‌دانند که حکومت را به هرکسی خواستند بدهند، حکومت را می‌پذیرند.
آن بحث دیگری است كه اگر بر فرض، مردم نظام اسلامی را نخواهند، تکلیف‌ ما چیست؟ نظام را به مردم «تحمیل» كنیم؟ یا این که ما باید دوباره فرصت پیدا کنیم مسائل را برای مردم تبیین کنیم؟ و یقین داریم که مردم طلب‌شان، طلب حق است؛ حاکمان دنیا که با به صحنه‌آمدن نظام اسلامی منافعشان در خطر می‌افتد، این خطر را به مردم سرایت می‌دهند، ولی این را مطمئن باشید همیشه مردم حق را می‌خواهند، فوقش با تبلیغات دروغین درصدی از مردم را با خودشان همراه می‌کنند، ولی تجربیات سال‌های اخیر نشان داده با حجم گسترده‌ی تبلیغات هم نمی‌توانند جهت حق‌خواهی مردم را از بین ببرند، نمونه‌ی آن را در اعتراض جهانی مردم نسبت به حمله‌ی آمریکا به عراق یا حمله‌ی اسرائیل به غزه، مشاهده نمودید، معنی این تظاهرات اعتراض‌آمیز این است که دولت‌ها از همه‌ی امكانات تبلیغاتی خود برای ضروری‌نشان دادن حمله آمریکا به عراق استفاده کردند، اما باز هم موفق نشدند روحیه‌ی حق‌خواهی مردم دنیا را از آن موضوع منصرف كنند! یا این‌که امروزه جدایی شدیدی بین مردم خاورمیانه و حاكمان كشورهای عربی پیش آمده و این نشان می‌دهد مردم آنچنان به دنبال حق هستند كه اختلاف شیعه و سنی هم نمی‌تواند آن‌ها را از حق‌خواهی و گرایش به حزب الله لبنا‌ن منصرف كند، پس ما مطمئن می‌شویم اگر امام زمان(عج) تشریف بیاورند، عموم مردم دنیا به راحتی آن حضرت را می‌پذیرند.
دو عامل است که همیشه مردم را گمراه می‌کند: یكی یأس از حقیقت، و دیگری بمب‌باران دروغ. سردمداران دنیا سعی می‌كنند به مردم القاء كنند كه امكان پیاده‌شدن حقیقت در روابط و مناسبات جامعه وجود ندارد و لذا چاره‌ای ندارید که وضع موجود را تحمّل كنید و از طرف دیگر سعی می‌كنند پایگاه‌های تبلیغ حقیقت را با انواع دروغ، بی‌آبرو كنند تا مردم گرایشی به آن‌ها پیدا ننمایند.
نتیجه این‌که مردم واقعاً به دنبال حقیقت هستند، ولی گروگان سردمداران فریب‌كار دنیا شده‌اند و مشكل اصلی مردم جهان در شرایط حاضر این است كه نسبت به حاكمیت حق مأیوس‌اند، كافی است این یأس از بین برود و امیدوار شوند امكان حاكمیت حق و حقیقت در روابط اجتماعی هست، در آن صورت دنیا وارونه می‌شود و همه‌ی شیرازه‌ی نظامِ سلطه به هم می‌ریزد و نظر ما این است که شرایط دنیا نسبت به قبل مساعدتر است، هنر ما در حال حاضر تدوین فرهنگی است كه در ازاء آن، مردم دنیا متوجه شوند باید در تمام مناسبات انسانی، حقیقت حاكم شود، كاری كه امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» عملاً قبل از وقوع انقلاب برای فهم اصل انقلاب اسلامی انجام دادند و شاگردان امام«رحمة‌الله‌علیه» برای روشن‌شدن این مطلب خیلی زحمت كشیدند.
امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» شاگردانی داشتند كه توانستند در راستای فرهنگ ایشان، فرهنگ‌سازی كنند. همان‌طور که می‌گویند وجود مقدس امام زمان(عج) 313 نفر فدایی دارند تا حضرت از طریق آنان بتوانند مردم جهان را متذکر کنند که اسلام از حقیقتی فوق آن‌چه در فرهنگ غرب هست برخوردار است. ما هم اگر وظیفه‌ی خود را در تدوین و طرح تمدن اسلامی درست بشناسیم، موانع به سرعت كنار می‌رود و نتایج حیرت‌انگیزی نصیب خود می‌كنیم.
مردم دنیا در شرایط موجود چون نمی‌توانند با سردمداران خود مبارزه‌ی مستقیم بكنند، مبارزه‌ی منفی می‌كنند. وقتی نمی‌توانند درگیر بشوند، به شكلی خود را بی‌تفاوت نشان می‌دهند. یکی از مشکلاتی كه رژیم شاه در اواخر دورانش داشت، مبارزه‌ی منفی و بی‌تفاوتی مردم نسبت به برنامه‌های رژیم بود. عده‌ی كمی از مردم به طور مستقیم مبارزه می‌كنند ولی اكثراً در لاک مبارزه‌ی منفی می‌روند، اگر شرایط آماده شد همین افراد می‌آیند و فعالیت خود را شروع می‌کنند. یکی از رسالت‌های انقلاب اسلامی آن است که شرایط ظهور اراده‌ی مردم جهان را نسبت به حاكمیت باطل ظاهر كند، در واقع باطن انقلاب اسلامی در شرایط تاریخی خودش همین است و لازم است شما در بحث‌هایتان درباره‌ی انقلاب اسلامی، مردم را متوجه «باطن انقلاب» و جایگاه تاریخی آن بنمایید. اگر مردم متوجه باطن انقلاب شدند و در آن تأمل كردند، برایشان روشن می‌شود در حال حاضر انقلاب اسلامی، همان اسلام است. چطور شما اگر به مسلمانی من ایراد داشتید، آن را به پای من می‌گذارید و نه به پای اسلام، همین طور هم اگر فرهنگِ توجه به باطن انقلاب اسلامی تبیین و نهادینه شد، مردم در مورد كوتاهی‌های مسئولان و دولت، آن را به پای انقلاب نمی‌گذارند بلکه برعکس از آن‌ها تحقق آرمان‌های انقلاب را مطالبه می‌كنند و از این طریق انقلاب روز به روز جای خود را باز می‌كند و موانع خود را اعم از موانع فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، عقب می‌زند.