تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

غرب به‌دلیل خیالی‌بودنش نابود می‌شود

فراعنه از اوّل مبنا را بر تقابل و ترساندن افراد گذاشته‌بودند؛ یعنی خیلی خشن برخورد می‌كردند. در عین حال از نظر تكنیك خیلی قوی بودند. علت نقش‌آفرینی و تمدن‌سازیشان هم به این جهت بود كه روی تكنیك‌شان خیلی وقت‌گذاشته‌ بودند - البته تكنیك به همان معنای تكنیك فرعونی نه تكنیك به معنی غربی آن- غربی‌ها به این علت قدرت و گسترش یافتند که بر روی تكنیك از یک طرف و بر روی تحریک هوس مردم از طرف دیگر وقت ‌گذاشته‌اند. علت هلاکت و بی‌ثمری هر دوی این تمدن‌ها این است که نه با تكنیك می‌توان به ابعاد روحانی انسان‌ها جواب داد و نه با هوس، چون مبنای هر دوی آن‌ها خیال و وَهم است، و اموری که بر وَهم و خیال و هوس پایه‌گذاری شود بعد از مدتی توان ارضاء کردن را از دست می‌دهد و این آغاز یك سقوط است، به خصوص كه این تمدن‌ها در مقابل عواملی كه بر اساس سنن الهی ظهور می‌کنند توان پیش‌بینی را ندارند. حال آن عوامل یا تقابل حضرت موسی(ع) است و دریای نیل با فرعون، یا تقابل امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» است و انقلاب اسلامی و فریاد اسلام‌خواهی جهان اسلام با فرهنگ مدرنیته.
به هر صورت لازم است این نكته را برای خودحل ‌كنید؛ كه آیا تمدن غرب با این وسعتی كه پیدا كرده ‌است، می‌تواند خود را حفظ‌ كند و پایه‌های تمدنی‌اش را نگه‌دارد؟ دلایل ما می‌گوید؛ یقیناً نه، چون تمام ساختارش بر مبنای «وَهم و خیال» پایه‌گذاری شده است و خیال - هر چند هم شیرین باشد- جنسش گذراست، فعلاً بنده می‌خواهم این سؤال را جواب بدهم كه می‌فرمایید: «گستره‌ی نفوذ یك تمدن به چه چیزهایی بستگی‌دارد و چگونه برای گسترش خود ابزار می‌سازد؟» عرض بنده این است تمام ابزارهایی را که این تمدن می‌سازد، برای این است كه خیالِ انسان‌ها را ارضاء كند. ابزارهای تمدن غربی جهت ارضای عقل و قلب نیست. درست است که قلب و خیال خیلی شبیه هم‌اند، اما یكی به حقایق نظر دارد و یكی به وَهمیاتِ غیر واقعی. مثلاً شما گُل را كه نگاه ‌می‌كنید، ممکن است هم خیالتان به شعف ‌بیاید، هم قلبتان به عالم معنا منتقل شود، فرق پارك و دشت در همین است. نظام مهندسی پارك؛ خیال را اقناع ‌می‌كند و یک نوع صورت ذهنی در ما به‌وجود می‌آورد که باطن آن صورت، ذهنِ مهندسی است كه آن را طراحی كرده است. ولی دشت علاوه بر خیال، قلب را هم می‌تواند اقناع‌ كند چون باطن آن، تدبیر خدای حكیم است. بر این اساس است که عرض می‌شود این تمدن علی‌رغم این همه انرژی‌ای كه صرف ‌می‌كند، چون ساختارش بر مبنای وَهم و خیال است، نمی‌تواند بماند. در مثالی که در مورد پارک زدیم ملاحظه می‌کنید که دائماً ظاهر پارک‌ها را تغییر می‌دهند تا برای گردشگران خسته‌کننده نباشد ولی هر چقدر هم شما به دشت و صحرا بروید خسته نمی‌شوید، چون با ابعاد عمیق‌تر شما در ارتباط است. به جهت وَهمی‌بودن تمدن غربی از همان روز اوّل بزرگان جهان گفتند این تمدن محكوم به فناست و به جای آن‌که بشر را در تاریخ جلو ببرد تمام انرژی خود را صرف ماندن خود می‌کند.