تربیت
Tarbiat.Org

پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

خلاصه‌اى از گفتار پیشین

نتیجه سخن در گفتار گذشته این بود كه ملاك ارزشمندى اخلاق و رفتارهاى انسان از دیدگاه اسلام، كمك آنها در رساندن آدمى به كمال حقیقى است. كارى ارزشمند است كه موجب تكامل انسان شود و از آنجا كه حقیقت انسان همان روح اوست و بدن جنبه ابزارى دارد، كمال حقیقى انسان، كمال روح است و كمالات بدن مقدمه و ابزارى براى كمال روح آدمى است.
در فرهنگ اسلامى، كمال حقیقى مرتبه‌اى از وجود روح است كه «قرب به خدا» نامیده مى‌شود، منتها در تفسیر و تأویل آن اختلافاتى وجود دارد. نه تنها مفهوم «قرب» كه تقریباً تفسیر تمامى مفاهیمى كه از امور ماوراء طبیعى حكایت مى‌كنند، دچار اختلافاتى از این دست است. از آنجا كه الفاظ در ابتدا براى امور حسى و به منظور تفاهم انسانها در دنیاى محسوس وضع شده‌اند زمانى كه با تجرید معناى حسى، در امور معنوى به كار برده مى‌شوند، برداشتهاى متفاوتى از آنها مى‌شود. همان گونه كه بیان شد: تمامى الفاظ چه مربوط به خداى متعال باشند یا عالم قیامت و یا مربوط به امور معنوى خود انسانها، از محسوسات گرفته شده است؛ مثلا، صفات «علىّ» و «عظیم» كه در مورد خداى متعال به كار برده
‌( صفحه 198 )
مى‌شوند از «عُلُو» و «عَظْم» مشتق شده‌اند. هر دوى اینها در ابتدا براى امور جسمانى و محسوس وضع شده‌اند؛ مثلا، وقتى كه دو جسم را با یكدیگر مقایسه مى‌كنیم، مى‌گوییم یكى از آنها بالا و دیگرى پایین است آنها را نسبت به خودمان و وضعیتى كه در آن قرار داریم مى‌سنجیم و حكم به پایین یا بالابودن آنها مى‌كنیم. حال، وقتى كه درصدد بیان مقام خداى متعال برمى‌آییم، مى‌گوییم مقام خدا «عالى» است. «عالى بودن» خدا به این معنا نیست كه او بالاى سَرِ ما قرار دارد او كه جسم نیست و نسبت جسمانى با ما ندارد؛ مقصود از «عُلُو» بلندى معنوى است؛ یعنى، همان معناى حسى «علوّ» را تجرید كرده و در مورد خداى متعال به كار برده‌اند. «عظمت» نیز از «عظم» به معناى استخوان، گرفته شده است، طبق این معنا «عظیم» به معناى «موجود استخوان‌دار» و كنایه از موجودى كه محكم و شكست‌ناپذیر است و سرانجام «عظیم» را با حذف خصوصیات مادى آن به امور معنوى توسعه داده‌اند.
دقیقاً همین ماجرا در مورد مفهوم «قرب» اتفاق افتاده است. دو جسمى كه فاصله مكانى كَمى با یكدیگر دارند، «قریب» خوانده مى‌شوند، از آنجا كه خداى متعال نسبت جسمانى با كسى یا چیزى ندارد، بعد از تجرید مفهوم «قرب» از خصوصیات مادى آن، در مورد خداى متعال به كار گرفته مى‌شود و اگر موجودى در مرحله‌اى از وجود قرار گیرد كه بین او و خدا واسطه‌اى نباشد یا واسطه كمى باشد، مى‌گویند به خدا «نزدیك» است. به هرحال، «مقصود» از قرب معناى جسمانى آن نیست و اما در این مورد كه منظور از قرب چیست و انسان چگونه به خدا نزدیك مى‌شود، توضیحاتى داده شد و بعضى از تفسیرهاى نادرست نیز در مورد آن بیان گردید.