تربیت
Tarbiat.Org

پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

خیر و شر در فلسفه اسلامى

از دیدگاه فلاسفه اسلامى، هر موجودى، فى ذاته براى خود كمالى دارد و اعتقاد ما در كمال و خیر واقعى آن تأثیرى ندارد؛ مثلا، رشد و شكوفایى درخت «خوب» است و پژمردگى و پوسیدگى آن «بد» است. پس خوب و بد بودن اشیاء یا افراد، تابع خواست و قضاوت ما نیست، هر موجودى كمالى لایق و متناسب با خودش دارد، اگر به كمال واقعى برسد مى‌گوییم این موجود «خیر» است و اگر به آن مرحله نرسد مى‌گوییم «شر» است و سرانجام در آخرین تحلیل از خیر و شر، به اینجا مى‌رسیم كه «خوب بودن» از سنخ هستى است و «بد بودن» مربوط به جانب نقص، نبود و عدم است؛ به تعبیر دیگر «خوبى» به حقیقت وجودى و «بدى» به حیثیت عدمى اشیاء مربوط است، وقتى كه چیزى داراى كمالى است، خوب است و وقتى كه كمالى را از دست داد، بد است. ریشه شر به عدم و ریشه خیر به وجود بر مى‌گردد. در مقابل كمال، نقص به معناى از دست دادن كمال است، پس ریشه شر به عدم بر مى‌گردد و هر چه «هستى» كامل‌تر باشد، جهت خیریت آن بیشتر است، پس خیر مطلق خداست، زیرا خدا وجود و كمال مطلق است.
به هر حال، خیر و شر دو مفهوم فلسفى‌اند. اگر موجودى داراى جهت كمالى باشد به لحاظ داشتن كمال، خیر است و اگر فاقد كمالى باشد به لحاظ فقدان آن، شر است.