یكى دیگر از ویژگیهاى نظام ارزشى اسلام، توجه به حسن فعلى و حسن فاعلى در رفتار است.
معمولا در مكاتب اخلاقى، معیار قضاوت در مورد ارزش داشتن یا بىارزش بودن یك رفتار، نفس عمل و نتایج آن است، بدون اینكه انتساب آن به فاعل و انگیزه و نیت فاعل مطرح باشد؛ مثلا قضاوت در مورد راست گفتن كه در تمامى مكاتب اخلاقى یك ارزش محسوب مىشود، بر اساس نفس عمل انجام مىگیرد و كسى نمىپرسد كه انگیزه فاعل از این عمل چیست؛ به تعبیر دیگر، معیار قضاوت فقط حُسن فعلى است و انگیزه، قصد و نیت فاعل در این مورد دخالتى ندارد، اما از دیدگاه اسلام، تنها معیار ارزش، حسن فعلى نیست، بلكه باید حسن فاعلى نیز مدنظر قرار گیرد. چه بسا افعالى كه حسن فعلى دارند، اما از ویژگى حسن فاعلى محرومند. اگر كسى صفت نیك «راست گویى» را داشته باشد؛ اما راست گفتن او، مثلا به قصد جلب نظر مردم باشد، این عمل گرچه حسن فعلى دارد، اما از حسن فاعلى برخوردار نیست؛ یعنى اجر و ثوابى بر آن مترتب نیست. عبادتى را كه شخصى به قصد ریا انجام مىدهد، گرچه حسن فعلى دارد، اما از جهت فاعلى هیچ ارزشى ندارد و از آنجا كه عبادت فقط با نیت خالص، محقق مىشود، عبادت بىاخلاص از هر جهت بىارزش است، نه تنها بىارزش است كه ارزش منفى هم دارد، نه تنها بهشت نمىآفریند، كه جهنم آفرین است؛ لذا در بسیارى از آیات قرآن مجید (آمَنوا) حسن فاعلى و (عملوا الصالحات) حسن فعلى، را در كنار هم ذكر مىكند و ارزش رفتار را ناشى از هر دو، مىداند. در ابتدا باید ایمان باشد تا انگیزه كار صالح پدید آید و عمل صالح هم از او سر بزند تا او را به سعادت برساند. كار صالحى كه از شخص بىایمان صادر شود، انگیزه الهى نخواهد داشت، حداكثر این است كه محبوبیت پیش مردم و اشتهار را ایجاد مىكند كه این همان مزد زحمات اوست!
( صفحه 153 )
ممكن است، مثلا فردى دانشگاهى را بسازد، اما هدف او از اینهمه زحمت و خرج، محبوبیت بین مردم، مشهور شدن و ... باشد، اگر مردم سالیان دراز هم از این دانشگاه استفاده كنند براى او فایده اخروى ندارد. در مقابل، اگر عملى همراه با حسن فعلى، حسن فاعلى هم داشته باشد؛ یعنى مقصود او از ساختن دانشگاه، تقرب به خدا و خدمت به خلق خدا و رضوان الهى باشد، ثواب آن باقى خواهد ماند ولو اینكه آن ساختمان منهدم شود.
البته موضوع نیت و انگیزه قلبى در مكتب اخلاقى «كانت» هم تا حدودى مطرح شده است، اما او حسن فاعلى را در پاسخ دادن به نداى وجدان و اطاعت از دستور عقل مىداند، در حالى كه در اسلام، ملاك ارزشمندى اعمال، ارتباط قلبى فاعل با ذات لایزال الهى است.