شاید بتوان مجموعه اصطلاحات مربوط به گرایشهاى فطرى را در سه اصطلاح خلاصه كرد:
1. هر نوع گرایشى كه در نهاد انسان باشد، با آن سه ویژگى كه قبلا ذكر شد، فطرى محسوب مىشود، حتى نیاز آدمى به آب و غذا و میل به ارضاى سایر غرایز، به این معنا فطرى است.
2. مفهوم فطرت اصطلاحاً فقط بر گرایشهاى مخصوص انسان اطلاق مىشود، تمایلاتى از قبیل: عشق به حقیقت و جمال و در رأس همه اینها، عشق به خدا را تمایلات فطرى مىگویند.
3. فطرت در اصطلاح سوم بمعناى تمایلى است كه نهایت آن به خدا مىرسد و آن هم فقط در انسان یافت مىشود و در سایر حیوانات لااقل شناخته شده نیست،
( صفحه 101 )
البته ممكن است مرتبه ضعیفى از آن در حیوانات هم باشد كه ما نمىدانیم. معمولا واژه فطرت فقط در مورد انسان به كار مىرود و درباره سایر حیوانات، از تعبیر «غریزه» استفاده مىكنند. در كاربرد عرفى، «غریزه» را در مقابل «فطرت» قرار مىدهند، ولى فطرت از نظر لغوى غرایز را هم شامل مىشود؛ یعنى، فطرت در لغت اعم از انسان و حیوان است، حتى در تعبیر فلسفى و دینى هم فطرت به انسانها اختصاص ندارد، ولى در مقام فرق گذاشتن بین انسان و حیوان، در مورد اول از واژه فطرت، در مورد دوم از «غریزه» استفاده مىكنند.