1. آیا از نظر اسلام ارزشهاى اخلاقى نسبىاند یا مطلق؟
پاسخ: یكى از مباحث مهم در مكاتب متفاوت فلسفه اخلاق این است كه آیا اخلاق نسبى است یا مطلق؛ به این معنا كه آیا ارزشهاى اخلاقى به تناسب افراد، زمان و مكان و سایر شرایط تغییر مىكنند یا پیوسته ثابتند.
( صفحه 155 )
دو دسته كلى در این رابطه موضعگیرى كردهاند: گروه اول ـ كه «كانت» هم از این جمله است ـ معتقدند كه ارزشهاى اخلاقى مطلقند. كانت مىگوید: راست گفتن مطلقاً یك ارزش است ولو اینكه این راست گفتن موجب قتل هزاران انسان شود، مثلا اگر از شما بپرسند كه راه ورودى این شهر از كجاست و شما ـ در عین حال كه مىدانید آنها براى تخریب و غارت و مردم كُشى وارد شهر مىشوند ـ نشانى درست را به آنها بدهید، این عمل شما ارزشمند است و نتایج و تبعات آن، موجب بىارزشى عمل نمىشود. در مقابل این دسته، گروهى دیگر ارزشهاى اخلاقى را كاملا نسبى، بدون ملاك ثابت و تابع شرایط زمان و مكان و سلیقهها و قراردادها مىدانند.
حال در این میان نظر اسلام چیست؟ واقعیت این است كه اسلام با هیچ یك از این دو دسته موافقت كامل ندارد.
به این بیان كه در اسلام یك سلسله اصول كلى، ثابت و مطلق اخلاقى وجود دارد كه تحت هیچ شرایطى تغییر نمىكند، اما مصداق آنها تغییر پذیر است؛ مثلا، عنوان كلى صداقت و راستى مطلقاً ارزشمند است، اما گاهى مصادیق آن تغییر مىكند. راست گفتن تا آنجا كه به صلاح فرد یا جامعه است، با ارزش است، اما اگر همین عمل بر خلاف مصالح فرد و جامعه بود؛ مثلا، جان انسانى را در معرض خطر و هلاكت قرار مىداد، گناه و ضد ارزش است.
ملاك كلى ارزش اخلاقى، مصلحت عمومى فرد و جامعه و مصلحت واقعى انسانیت است. مصلحت؛ یعنى هر چیز كه موجب كمال و صلاح واقعى انسانیت است، نه چیزى كه دلخواه افراد و مورد خوشایند آنهاست و این موضوع با آنچه كه نسبیت خوانده مىشود، متفاوت است.
عناوین و ملاكهاى كلى از قبیل: كمال انسانیت، عدالت، راستى و ... تغییر ناپذیرند، اما مصادیق آنها بر حسب زمان و مكان، متفاوت است و این معنا با
( صفحه 156 )
نسبیت، تفاوت دارد و بهطور خلاصه مىتوان گفت: اصول اخلاقى و اصول ارزشها در اسلام، مطلق و ثابت، اما از جهت مصادیق، انعطاف پذیر و وابسته به زمان و مكانند.
البته خود زمان و مكان عوامل اصلى تغییر دهنده نیستند، بلكه حاكى از عوامل دیگر از قبیل وجود مصالح خاصى است كه آن مصالح، مقتضى تغییر است.
پس نظام ارزشى اسلام، نه كاملا مطلق و ثابت است كه در هیچ شرایط زمانى و مكانى تغییر نكند و نه اینكه همیشه تابع شرایط زمان و مكان است و در یك جمله اصول اخلاقى اسلام ثابت، اما مصادیق آن متغیر است.
در پایان، نكتهاى كه یادآورى آن ضرورى به نظر مىرسد این است كه تمامى ویژگیهاى مذكور، صرفاً بصورت گزارش بیان شد و زمانى بهطور قطعى اثبات خواهد شد كه تمامى این نظام بررسى شود و علل و عوامل ارزشها مورد دقت قرار گیرند و این خود به عمرى تحقیق و تحصیل نیازمند است. تا آنجا كه توان اكتشاف عقلى داریم، با احكام قطعى عقل كه مورد تأیید شرع است ارزشها را مىشناسیم و جایى هم كه عقل قدرت اكتشاف نداشته باشد، باید از راه وحى، نظام ارزشى اسلام را شناسایى و كشف كرد.
( صفحه 157 )