تربیت
Tarbiat.Org

پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

اختلاف در شناخت ماهیت انسان

محور بحث در این گفتار «ماهیت انسان» است. در این زمینه بحثهاى بسیار گسترده و جنجالى در مكاتب مختلف فلسفى انجام گرفته و مسائل بسیار متضادى ذكر شده است كه بررسى تمامى آنها وقت زیادى را مى‌طلبد، ولى در حد امكان مهم‌ترین آنها را مطرح خواهیم كرد.
هدف از این گفتار، طرح اصول كلى و پایه‌ریزى مباحث مقدماتى جهت تحقیق در مورد ارزشهاى اسلامى در رشته مدیریت است، لذا مسائلى را كه ضرورت بیشترى دارد گلچین كرده بحث را به شكل فشرده مطرح مى‌نمائیم.
‌( صفحه 39 )
اقوالى را كه در زمینه ماهیت انسان مطرح شده است، مى‌توان در دو دسته كلى قرار داد: مادى و الهى. كسانى كه هستى را با ماده مساوى مى‌پندارند، یا دست كم انسان را پدیده‌اى كاملا مادى تلقى مى‌كنند، جزو دسته اول قرار دارند. همه قوانینى را كه بر وجود انسان حاكم است شعبه‌هایى از قوانین مادى تلقى مى‌كنند و تمامى قوانین، اعم از مكانیكى، زیستى یا روان شناختى و... را بر اساس نگرش مادى تحلیل مى‌كنند؛ مثلا، روان‌شناسى غربى كه امروزه در خیلى از كشورها رایج است از فرضیه‌هاى ماده‌گرایانه متأثر است. اگر چه رفتارگرایان ـ به دلیل مطالعات عمیق‌تر ـ مجبور به عقب‌نشینى از موضع اولیه خود شده‌اند، اما تلقى انسان به عنوان موجودى مادى همچنان بر روان شناسى حاكم است، نه تنها روان شناسى كه سایر علوم انسانى غربى هم از این وضعیت مستثنى نیستند. البته اقوال مختلفى در این دسته قرار مى‌گیرند، ولى همه آنها در این جهت مشتركند كه انسان را پدیده‌اى مادى مى‌بینند و همه ابعاد وجودى انسان را بر اساس قوانین مادى توجیه مى‌كنند. برخلاف این دسته، گروه دوم علاوه بر بُعد مادى انسان به جنبه غیرمادى او نیز اعتقاد دارند و براى انسان علاوه بر جسم او روح خدایى قائلند.
روشن است كه نظر اسلام با گرایش دوم موافق است و اصلا محور بحث در گرایش الهى، روح انسان است؛ یعنى، اگر كسى عقیده داشت كه انسان فقط پدیده‌اى مادى است، یا به روح و روان اعتقادى ندارد یا اینكه روح را هم مادى مى‌پندارد. اما اگر باور داشت كه انسان، علاوه بر جسم، بُعدى غیرمادى هم دارد، به وجود روح مجرد در آدمى اعتراف كرده است؛ یعنى، اعتراف كرده است كه علاوه بر خواص فیزیكى و مادى، واقعیت دیگرى نیز وجود دارد كه با چشم، دیده و با حواس ظاهر نیز درك نمى‌شود، در عین حال وجود او غیر قابل انكار است و باید او را از راههاى دیگرى غیر از ابزارهاى تجربى و حسى شناخت.
‌( صفحه 40 )