ادعاى ما این است كه نظام ارزشى اسلام ـ و همه مكاتب تحریف نشده ناشى از وحى ـ نظامى فراگیر، عام و شامل است.
هر محقق اگر پژوهش سادهاى در میان كتب اخلاقى ـ مخصوصاً كتب فلسفه اخلاق سایر مكاتب ـ بنماید، به خوبى در مىیابد كه دایره ارزشها در بسیارى از مكتبها تنگ و محدود است و عمدتاً منحصر به ارزشهاى اخلاقىاى است كه در محیط اجتماعى مطرح مىشود. در بسیارى از مكاتب ـ یا به صورت تفریطى ـ مسأله ارتباط انسان با خدا مطرح نمىشود و یا منحصراً تمامى ارزشها را در ارتباط انسان با خدا مطرح مىكنند و ارتباط با دیگران را ضد ارزش مىدانند، اما در اسلام تمامى ارتباطات مناسب و مفید، مورد نظر قرار گرفتهاند، ارتباط انسان با خدا، با خلق، با خود، خانواده، جامعه و حتى روابط بینالملل، ارزشهاى ثابت و معیّنى دارند؛ یعنى هیچ مسألهاى از مسائل زندگى انسان نیست كه تحت پوشش ارزشهاى اخلاقى اسلام قرار نگیرد. آن زمانى كه آدمى با دشمن خونى خود درگیر است ـ یعنى در موقعیتى كه در هیچ عرف بینالمللى ارزش اخلاقى مطرح نیست ـ اسلام حكم و قانون و ارزش اخلاقى دارد. اگر شما تا سر حد مرگ با دشمن جنگ
( صفحه 145 )
كردید و در آخرین لحظهاى كه دشمن به مرز هلاكت رسیده است، امانتى را بدست شما سپرد كه به كسى برسانید و شما هم پذیرفتید، به هیچ بهانهاى، حق خیانت كردن به آن را ندارید. تا جایى كه ما سراغ داریم جامعیت هیچ مكتبى به این حد نیست.