شرف علم معاد و شرافت معرفت به آن(195)
بدان که علم به احوال قبر و بعث و حشر و نشر و حساب و کتاب و میزان و مواقفِ عرضه به حق و صراط و جنّت و درهای آن و آتش و درها و درکات آن، رکنی عظیم در ایمان و در حکمت و عرفان است و از علوم بسیار غامض و لطیف و شریف است و راهی است بسیار دقیق و صعب، مگر برای اهل بصیرت که قلبشان به نور ایمان نورانی شده و حقیقتاً هدایتشدگان به آن قلیلاند. بعضی بیشتر از اثبات معاد روحانی، عقلشان رشد نکرده و از اثبات معاد جسمانی عاجز ماندهاند و بهشت و حور و درختان و قصرها را ادراک عقلی پنداشتهاند، و عدهای از اسلامیین نیز معتقدند انسان همین بدن محسوس است که از خون و استخوان و گوشت ترکیب شده، در واقع این افراد حقیقتا از قیامت درکی ندارند هرچند با زبان بدان اقرار میکنند و به همین جهت قیامت را برگشت به همین اجسام قلمداد کردهاند!
اکثر مردم هرچند اقرار به تجرّد نفس دارند ولی از وجود و کیفیت و درجات و منازل آن غافلاند، ولی هرکس اولاً: حقیقت نفس و ماهیت و کیفیت تعلّق آن را به بدن بشناسد و ثانیاً: از ارتفاع و اشتداد تدریجی آن آگاه باشد و سیر آن را از عقل به سوی حق دریابد، در حقیقت عارفی است ربانی و کسی که به این مراتب جاهل باشد به حقیقتِ معاد جاهل خواهد بود و عملاً به خالق خود جاهلتر است.
مایهی تعجب است اکثر افرادی که خود را منتسب به علم میدانند چگونه در معرفت به حقیقت معاد به مرتبهی عوام قانع شده تلاشی برای فهم حقیقت معاد نمیکنند و از مقصد نفس غافلاند و همه عمر خود را مشغول فرعیات میکنند و از واجب عینی غافل و مشغول واجب کفایی هستند. البتّه هرچند اعتقاد به معاد در همین حدّ هم که موجب انجام عمل خیر و ترک شرور و معاصی میشود بهتر از جهل به آن است، امّا اعتقاد دانشمندان متوسّط در این فن این است که با این اجساد، جوهر دیگری هست که اشرف و انور است از خود این اجساد. تصور نمیکنند امر قیامت را مگر با برگشت آن ارواح به این اجساد و یا با اجساد دیگری مثل اینها. این رأی اخیر، به حق نزدیکتر است ولی آن عقیدهای که از آن برتر است اندیشهی راسخون در علم و اهل یقین است که به جهت ریاضتشان در حکمت به حقایقی از معاد دست یافتهاند که دیگران به کنه آن دست نیافتهاند.