علت مرگ(46)
هدف و غایت مرگ مرحلهی اخروی نفوس است و رسیدن نفوس به منازل و درجات سعادت یا شقاوت که هر نفسی پس از طی مراحل و قیام قیامت به حکم ضرورت بایستی به آن سعادت و یا شقاوت برسد. پس اینکه میگویند «غایت حقیقی مرگ آن است که مظلوم از ظالم انتقام بگیرد و یا نیکوکاران به پاداش خود برسند» صحیح نیست، بلکه اینها از لواحق مرگ و به اصطلاح غایات عرضیه موتاند. مرگ در این عالم یک امر طبیعی است نه به جهت اینکه جسم قابل دوام نیست، زیرا جسم به واسطهی تبدلات جوهری و افاضهی روحانی قابل دوام است بلکه علت مرگ این است که کلیهی قوا و نفوس همواره در صراط استکمالاند و چون نفس انسانی از قوه به فعلیت رسید خواه در سعادت عقلی یا در شقاوت حیوانی، به ناچار از نشئهی دنیا به نشئهی اخروی منتقل خواهد شد و این یک انتقال فطری و طبیعی است و بدین صورت موت عارض نفس میشود و قرآن نیز میفرماید: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»(47) هر نفسی مرگ را میچشد و به همین جهت هم انتقال منحصر به نفس انسانی نیست مربوط به همهی نفوس است و تمنای مرگ اولیاء به جهت میلی است که برای اُنس با حق دارند و برای رفع مانعِ سیر که آن مانع، همان بدن است، نهتنها از مرگ هراسی ندارند بلکه به استقبال آن میروند.