گشوده شدن صحائف و کتب(323)
هرگاه کسی فعلی انجام دهد و کلامی بگوید، در نفس او اثر میگذارد و اگر تکرار شود آثار آن فعل و کلام در نفس او مستحکم میشود و به صورت حال و ملکات درمیآید. تفاوت بین ملکه و حال به شدت و ضعف آن است و اگر در کیفیت شدید شد، ملکهی راسخه یا صورت نفسانیهای میشود که آثار مخصوص به خود را به راحتی و بدون تلاش و فشار زیاد ایجاد میکند. - اول انسان عمل میکند تا ملکه حاصل شود و از آن به بعد ملکه کار میکند. - اساس همهی مهارتها و تعلیم و تربیتها به جهت همین خاصیت نفس است و آثار حاصله در قلب و روح انسان به منزلهی نوشته و نقشی است که در صحیفهها و الواح بنگارند.همچنان که خداوند فرمود: «أُولئِكَ كَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ»(324) آنها در قلبهایشان ایمان نگاشته شده و این قلبها و روحها در زبان شریعت «صحیفههای اعمال» نامیده شده، این کتابتِ نوری به وسیلهی کرام الکاتبین که ذات و افعالشان از پستی ماده برتر است، نوشته میشود و آنها نوعی از ملائکهاند که متعلق به اعمال و گفتار بندگاناند. همچنان که خداوند فرمود: «وَإِنَّ عَلَیْكُمْ لَحَافِظِینَ * كِرَامًا كَاتِبِینَ»(325) بر شما نگهبانانی گماردهاند، نگهبانانی گرانقدر که مینویسند آنچه انجام میدهید. و اینها دو دستهاند: ملائکهی طرف راست و یمین که اعمال اصحاب یمین را ثبت میکنند و ملائکهی شمال که اعمال اصحاب شمال را ثبت مینمایند. همچنان که خداوند فرمود: « إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعیدٌ * ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»(326) آنگاه که برخوردکنندگان از راست و چپ نشسته برخورد کنند، هیچ سخنی نگوید الا اینکه نگهبانی آماده در نزد اوست و یا آنجا که خداوند میفرماید: «یَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِكَ یَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً»(327) روزی که هرکس را به پیشوایش بخوانیم، پس آن کس که کتابش را به دست راستش دهیم آن را میخوانند و به اندازهی فتیلی - رشته وسط هستهی خرما - مورد ستم قرار نگیرند. زیرا که کتابش از جنس علوم و اعتقادات صادقه و اخلاق حسنه است و آنجا که فرمود: «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُوتَ كِتابِیَهْ * وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ كِتَابِیهْ * وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ»(328) و اما آنکه نوشته و کتابش را به شمال او دهند میگوید ای کاش نامهام داده نمیشد و حساب خود را نمیدانستم. زیرا کتابش از جنس دروغهای باطل و صفات شیطانی و حاکمیتهای دنیائی میباشد که قلبها را آتش میزند و نفوس را معذب میکند، این نوع کتاب که شامل دروغ و غلط است، استحقاق آتش دارد. مثل آنچه خدا فرمود: « وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً * وَ یَصْلى سَعیراً»(329) و اما آن کس که کتابش از پشت سرش به او داده شود، پس به زودی میگوید: «واهَلَاکَتَا» و به آتش متصل میگردد. همچنین در خبر وارد شده: «اگر کسی عمل نیکی را انجام دهد خداوند مَلکی را از آن عمل خلق میکند که برای او تا روز قیامت طلب مغفرت میکند». همچنان که خداوند فرمود: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِیَاؤُكُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ»(330) آنهایی که گفتند پروردگار ما خداست و سپس بر این اعتقاد پایداری ورزیدند، ملائکه بر آنها نازل شوند که نترسید و اندوهگین مباشید و مژده باد شما را به بهشتی که به شما وعده داده شده بود و ما در دنیا و آخرت اولیاء شمائیم. بر همین قیاس کسی که دارای اعتقادات فاسد است و در جهل و کفر فرو رفته، شیطان برایش نازل میشود و به شرّ میخواندش و در جهلِ خود مغرورش مینماید و آن شخص از نفس خود راضی و در شگفت میشود و حقی ماورای خود نمییابد و این شیطان در دنیا و آخرت همراه و یار اوست. همچنان که خداوند فرمود: «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ * تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِیمٍ»(331) آیا شما را خبر بدهم بر کسی که شیاطین بر او نازل شوند؟ آن شیاطین بر هر دروغپرداز گناهکاری نازل شوند. و نیز فرمود: « وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»(332) هرکس از یاد خدا روی بتاباند، برایش شیطانی را برمیانگیزانیم و آن شیطان همنشین اوست.
هیئتهای راسخه در نفس در روز قیامت متمثل میشوند که در زبان حکمت آن را «مَلَکه» و در زبان شرع «مَلَک» و «شیطان» میگویند، این هیئتها به نفس قائماند و نفس به وسیلهی آنها منعّم و یا معذّب خواهد بود. - این ملائکه همان ملکات نفسانی هستند، به این معنی که یک سلسله فرشتگان به وسیلهی اعمال خلق میشوند. مثلا از هر قطرهی وضو یک ملک خلق میشود. - ولی اگر آن ملکات جزء ذات فرد نشده باشند و در شخصیت فرد دائمی نباشند، خلود در بهشت و یا در جهنم معنی ندارد و محال است نفس که علت عمل است منشأ عذاب و یا ثواب نباشد و خود عمل به عنوان امری جدا از نفس عامل ثواب و عقاب گردد، در حالی که فعل جسمانی از بین میرود و آنچه پایدار است نفس است و خداوند نیز فرمود: «وَ لكِنْ یُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ»(333) ولیکن شما را به آنچه قلبهایتان کسب کرده مؤاخذه میکنیم. لذا اهل بهشت در بهشت جاودانند و این به جهت پایداری در نیاتشان و فرو رفتن در ملکاتی است که دارا میباشند و با این حالت هرکس هر فعل خیر و شری را که مرتکب شده است در صحیفهی نفس خود و یا در صحیفهای برتر میبیند. اینکه گفته میشود «صحیفهای برتر» بدانجهت است که خداوند میفرماید: «فِی صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ * مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ * بِأَیْدِی سَفَرَةٍ * كِرَامٍ بَرَرَةٍ»(334) در صحیفههای برتر، برافراشته و پاک، به دست پیامآورانی گرامیانی نیک. - معصوم فرمود: «سرّ خلود در آتش این است که این فرد نیت داشت اگر تا ابد هم در دنیا بماند معصیت کند.» چون ملکهی معصیت در او پیدا شده و این ملکهی دائمی است و لذا عذاب دائمی است، برعکسِ «حال» که در نفس زوالپذیر است و در نتیجه عذابی هم که به جهت آن حال به فرد میرسد دائمی نیست.- و چون قیامت برپا شود، فردِ فارغ از مشغولیاتِ حیات دنیا به ذات خود توجه میکند و متوجه صفحهی باطن و لوح ضمیر خود میگردد. و این است معنی قول خداوند که فرمود: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ»(335).آنگاه که صحیفهها باز میشود.
کسی که از احوال نفس خود و حسابِ گناهان و نیکیهای خود غافل باشد در هنگام کشف پردهها و مطالعهی صفحهی کتابش، به حیرت میافتد و خداوند در وصف چنین افرادی میفرماید: «فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا»(336) میبینی مجرمین را سرگردان از آن شرائطی که دارند و میگویند وای بر ما این دیگر چه نوشتهای است، هیچ خُرد و کلانی را فروگذار نکردهاند، و آنچه را انجام دادهاند حاضر مییابند. به طوری که ربّ تو به هیچ کس ظلم نمیکند. و نیز میفرماید: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً»(337) روزی که هر کس آنچه از نیکی و بدی انجام داده است را مییابد، آرزو میکند ای کاش بین او و آن عمل فاصلهای زیاد واقع میشد. در این راستا از طریق اهل بیت عترت و طهارت و از نبی اکرم(ص) روایات زیادی رسیده است از آن جمله اینکه، پیامبر به قیس بن عاصم فرمودند: «یَا قَیْسُ إِنَّ مَعَ الْعِزِّ ذُلًّا وَ إِنَّ مَعَ الْحَیَاةِ مَوْتاً وَ إِنَّ مَعَ الدُّنْیَا آخِرَةً وَ إِنَّ لِكُلِّ شَیْءٍ حَسِیباً وَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ رَقِیباً وَ إِنَّ لِكُلِّ حَسَنَةٍ ثَوَاباً وَ لِكُلِّ سَیِّئَةٍ عِقَاباً وَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَاباً وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَكَ یَا قَیْسُ مِنْ قَرِینٍ یُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَیٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَیِّتٌ فَإِنْ كَانَ كَرِیماً أَكْرَمَكَ وَ إِنْ كَانَ لَئِیماً أَسْلَمَكَ ثُمَّ لَا یُحْشَرُ إِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُبْعَثُ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْأَلُ إِلَّا عَنْهُ فَلَا تَجْعَلْهُ إِلَّا صَالِحاً فَإِنَّهُ إِنْ أَصْلَحَ آنَسْتَ بِهِ وَ إِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشُ إِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُكَ»(338) یا قیس: با هر عزتی، ذلتی و با هر حیاتی، مرگی است و با دنیا آخرت همراه است و برای هر چیزی مراقبی و نگهبانی و حسابی است و برای هر مدتی صحیفهی نوشته شدهای هست، و نیز حتما برای تو همراه و قرینی هست که تو با او و او با تو دفن میشود و او زنده است و تو مردهای - نسبت به او مردهای و تو تحت ولایت او هستی - پس اگر کریم باشی گرامیات میدارد و اگر پست و فرومایه باشی در سیطرهی او خواهی بود و او محشور نخواهد شد مگر با تو و تو محشور نخواهی شد مگر با او و از تو سئوال نمیشود مگر به وسیلهی او - از تو در مورد همین قرین سئوال میکنند. - حال او را برای خود صالح قرار بده که اگر او صالح باشد با آن انس میگیری و اگر فاسد باشد از چیزی جز او وحشت نمیکنی و او فعل تو است.
ای دوست من: در این حدیث شریف نظاره کن. که در آن گوهرهایی از معرفت نفس و علم آخرت مییابی و نیز پیامبر(ص) فرمود: «اَلْجَنَّة قِیعَان وَ إِنَّ غَراسَهَا: سُبْحَانَ اللّهِ وَ بِحَمْدِه»(339) بهشت بیابان صافی است و آنچه در آن غرس میشود سبحان الله و حمد او است. و نیز فرمود: «انّ المرء مرهون بعمله» (340) انسان در رهن عمل خودش است و نیز فرمود: «خلق الکافر من ذنب المؤمن» (341) کافر از گناه مؤمن خلق شده . یعنی شیطان که قرین آن انسان اوست کافر است، از گناه مؤمن خلق میشود. در آیات الهی موارد کثیری است دال بر این که آنچه انسان در آخرت ملاقات میکند، اعم از حور و قصرها و میوهها و یا آتش و مارها و عقربها، همه نهایت افعال و صورت اعمال و آثار ملکات اوست و جزاء در آنجا به نفس عمل است همچنان که خداوند فرمود: «وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(342)در روز قیامت، پاداش ندهند شما را مگر آنچه عمل کردید، در آیه نفرمود «ممّا» که به معنی از آنچه کردهاید باشد بلکه فرمود: «ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» یعنی همان که انجام دادید را جزای شما میدهیم.
برای هر چه بیشتر روشن شدن مطلب فوق باید متوجه بود مواد اشخاص اخروی و متعلقاتشان و آنچه به منزلهی بذر درختان و نطفهی حیوانات و مادهی عقلیات است، همه و همه تصورات باطنی و تخیلات نفسانی و تأملات عقلانی است که هر نَفْس با خود دارد. زیرا که دار آخرت و آنچه در آن است از جنس این دنیا نیست بلکه بهشت و نهر و درختانِ آن روحهایی هستند که در عین حال صورتاند که به ذات نفس قائم می باشند و عین حیاتاند و هر نفس انسانی با همهی متعلقاتش از قبیل حوری و قصر و نهر و درختان، همه و همه یک موجود واحداند و به حیاتی واحد زندهاند و از نظر صورت در عین وحدت شخصیت، متکثرند - همه به نفس انسانی متکی هستند و این صُوَر به ارادهی او موجودند. - و انسان همین که از این دنیا رخت بربست و چشمانش از حجاب آسوده شد قدرتش همان قوهی ادراکش میباشد. - همین که ادراکی در نفس خود داشته باشد، آن ادراک قدرتِ ایجاد او میشود برای ایجاد صور بهشتی یا جهنمی - و علمش همان خارج و بیرون است و غیبش همان شهادت است - به این معنا که علم انسان در آن شرایط بیرون و اطراف او را تشکیل میدهد و آنچه در باطن داشت ظاهر میشود. - و برای نتایج اعمال و افکارش بینا میشود و خوانندهی صحیفهی اعمال و لوح کتابِ حسنات و سیئاتش میگردد، همچنان که خداوند فرمود: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فی عُنُقِهِ»(343) و هر انسانی صحیفهی عملش را بگردنش افکندیم و در آیهی بعد میفرماید: «وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ كِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً * اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْیَوْمَ عَلَیْكَ حَسیباً»(344) و برای او در روز قیامت نامهای درمیآوریم که آن را گسترده ملاقات میکند. بخوان نوشتهی خود را که امروز خودت برای محاسبهی خود کافی هستی. راهنمای ما در اینکه گفتیم - انسانِ آخرتی غیر انسانِ مادی این دنیاست بلکه انسان آخرتی صورت نفسانی ادراکی است - گفتارهای الهی است که فرمود: «وَ نُنْشِئَكُمْ فی ما لا تَعْلَمُونَ»(345)و ما شما را در جایی ایجاد میکنیم که نمیشناسید. یا میفرماید: «إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفی عِلِّیِّینَ»(346) به درستی که کتاب ابرار در مقامی برتر قرار دارد. و معلوم است که آنچه در علییین و مقام برتر است، از مادهی جسمانی نخواهد بود.
معلوم شد که فرد در قیامت به وسیلهی معلومات و معتقداتش متکوِّن میشود، حال اگر معلوماتش از باب شهواتِ مذموم و آرزوهای باطل و هوسهای فاسد بود، اهل آتش و عذاب میشود و کتابش در «سجین» یعنی آنچه مقابل «علییین» است میباشد و اگر معلومات فرد از باب امور قدسی و معرفت الله و ملائکه و کتب و رسل الهی بود، لا محاله از اهل ملکوت اعلی و مقام قرب خواهد بود.