تربیت
Tarbiat.Org

معرفت نفس و حشر
اصغر طاهرزاده

هبوط و صعود نفس در اثولوجیا

هبوط و صعود نفس در اثولوجیا(98)
افلوطین می‌گوید: «هبوط نفس از عالم عِلوی به عالم سِفلی هیچ‌گونه ضرری به جوهر نفس نمی‌رساند و نفس با هبوط به عالم ماده به حقیقت هر چیزی پی می‌برد و به دستیاری قوای انسانی، به ذات و طبیعت موجودات عالم سفلی واقف می‌گردد و اعمال و افعالی را که در ذات او نهفته و ظهور آن مرهون به وساطت قوا و آلات جسمانی است از وی صادر می‌گردد و در منظر نفس قرار می‌گیرد». حاصل این سخن این است که وجود نفس قبل از بدن، وجودی است عقلانی نه این‌که نفس با صفت نفسیت که لازمه‌اش تعلق به بدن است در آن مرحله وجود داشته باشد، اما وقتی متوجه باشیم که یک وجود می‌تواند دارای شدت و ضعف باشد و اشتداد در وجود را پذیرفتیم و روشن شد یک وجود است که از وجود شدید عقلی تا وجود خفیف نفسی و جسمی گسترده است و اصل ذات در جمیع این مراتب محفوظ مانده است و در حدی از حدود به‌نام خاصی نامیده شده است مثل «علم» که عبارت از صورت اشیاء نزد عالِم است، حال این صورت یا عقلی است و یا خیالی و یا حسی، و درجات آن به حسب درجات قوه‌ی مدرِکه است. اگر مدرِک، قوه‌ی عاقله باشد و موضوع مورد ادراک به کمک قوه‌ی عقل ادراک شود، اشیاءِ خارجی به صورت وجود عقلی درآمده‌اند و مطابق با انواع کثیرِ موجود در خارج است و معنای واحدی بر آن‌ها حمل می‌شود و با آن‌ها متحد می‌گردد - مثل معنی عقلی حقیقت انسان که در عین عقلی و بسیط بودن بر تعداد کثیری از افراد قابل حمل است - و همچنین اگر مدرِک، قوه خیال باشد همان شیئِ خارجی صورت خیالی پیدا می‌کند و در واقع یک ذات است در مواطن و درجات و مقامات مختلف که مراتب وجودی مختلف به خود گرفته است و همه‌ی آن‌ها با صورت جسمانی موجود در ماده‌ی جسمانی متحدند و بدین لحاظ همگی یک ذات‌اند که در مراتب مختلف محقق شده‌اند. به همین جهت جایز است که یک صورت عقلیه‌ا‌ی به‌نام روح القدس و یا نفس ناطقه‌، موجود به وجود عقلانی باشد و نیز مطابق با کلیه‌ی نفوس ناطقه‌ی انسانی گردد و در عین وحدت و بساطت و تجرد تامّ، مشتمل بر کلیه‌ی افرادِ نفوس ناطقه‌ی موجود در عالم جسمانی باشد که این همان اشتمال تامّ بر ناقص و اشتمال علت حقیقی بر معلول است. اگر برای تو میسر ‌شود از صحنه‌ی طبیعت بیرون روی و قدمی در عالَم سیر و سلوک برداری و سفری به کشور تجرد کنی و بتدریج به منازل ملکوتی نزدیک شوی، در آن حال عوالم گوناگونی را خواهی دید و خویشتن را در هریک از این عوالم به صورت مناسب با آن عوالم مشاهده خواهی کرد و می‌بینی که هریک از این صُوَرِ گوناگون با اختلاف مراتبی که نسبت به همدیگر دارند، عین ذات تو هستند، به طوری که هریک از آن‌ها را که ببینی خواهی گفت این صورتِ ذات و حقیقتِ من است - در نظر داشته باشید که بعد از مرگ این حالت برای همه به وجود خواهد آمد - و آنچه با زوال بدن زایل می‌شود، وجود نفسی و جنبه‌ی نفسیت نفس ناطقه است و پس از آن نفس اگر کامل باشد به وجود عقلی باقی می‌ماند و اگر ناقص باشد به وجود حیوانی باقی است.