چگونگی ادراک محسوسات(62)
نفس فقط چیزهایی را ادراک میکند که بدن و قوای موجود در آن از آن چیزها متأثر میشوند و اینطور نیست که آنچه خارج از بدن است را نفس بتواند درک کند و معنی ادراک این است که نفس به نیروی خلاقهی خویش صورتی شبیه صورت موجود در قوهی باصره یا هر قوهی دیگری را در ذات خویش خلق میکند و محسوس حقیقی نفس آن صورتی است که خودش خلق کرده و اینطور نیست که شیئ خارجی آن صورت را ایجاد کرده باشد بلکه صورت خارجی عاملی شده تا نفس آن صورت را در خود ایجاد کند.
چون نفس صورتی مطابق صورت خارجی ابداع و خلق میکند و ادراک هر موجود در جهت معین و وضع و موقعیت معین ممکن است، پس ادراک شیئ یک ادراک واحد است که هم باعث ادراک وجود شیئ و هم ادراک وضع و جهت مخصوص آن میشود، یعنی اینطور نیست که نفس یک بار شیئ را ادراک کند و یکبار موقعیت آن ادراک نماید، بلکه ادراک شیئ عین ادراک موقعیت آن شیئ است.
این برای ما مسلّم است که ادراک، وجودی است غیر مادی که در خیال واقع میشود و غیر ماده معلول ماده نمیتواند باشد و به همین جهت نمیتوان پذیرفت علتِ ادراکات ما همین موجودات مادی باشند که در خارج از ذهن ما موجودند، برعکس تا اتحادی بین محسوس و شخص احساسکننده واقع نشود ادراک صورت نمیگیرد و وجود صورت خارجی، همراه با سایر شرایط باعث التفات و توجه نفس به آن صورت خارجی میشود تا پس از این توجه، صورتی نورانی و غیر مادی شبیه صورت خارجی در ذات وی تجلی کند.
تبصره: حقیقت مطلب این است که هر ادراکِ حسی قوامش به ادراک خیالی است و هر ادراک خیالی قوامش به ادراک عقلی است، به طوریکه اگر ادراک حسی از ادراک عقلی جدا گردد نمی توان ادراک حسی را درست تحلیل کرد و مورد استفاده قرار داد، مثل حرکت، که ما به صرف ادراک حسی فقط سکونهای متوالی را درک میکنیم ولی به کمک عقل آن سکونهای متوالی را تحلیل کرده و به آن واقعیت خارجی یعنی حرکت پی میبریم.