«سپاس بیکران خداوندی را که توفیق ترجمه و تنقیح جلد هشتم و نهم اسفار را که در واقع مغز حکمت متعالیه است، به این بندهی ضعیف داد و این در شرایطی بود که به اقتضای شغل معلمیام همواره در معرض سئوالهایی از طریق جوانهای تشنهی معارف الهی بودم و معتقدم آگاهی به نفس و حشر میتواند جان تشنهی آنها را سیراب کند تا بتوانند از مطلوب حقیقیشان چهرهای روشن به دست آورند و متوجه شوند چه هستند و مقصد و مقصود آنها را رب العالمین چه قرار داده و از طریق سلوک در راه نورانی ایمان، آرامش یابند و آگاهانه در راه قدم زنند. این آرزوی بنده بود که جواب اینگونه سئوالها را که به جدّ اندیشهی این نسل را میگزد و از خود جوابی دقیق و یقینی میطلبد آماده و تهیه کرده باشم. عاجزانه از خداوند میخواهم که ای کریم!
ننگر اندر ما، مکن در ما نظر
اندر اکرام و سخای خود نگر
و به لطف و کرم خودت از ما بپذیر و آن را سرمایهی روز تنهائیمان بگردان و به جای آنکه حجابمان گردد، چراغی شود، یا الله!
«برحمتک یا ارحم الراحمین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین»