تربیت
Tarbiat.Org

معرفت نفس و حشر
اصغر طاهرزاده

وضع اهل بصیرت در این دنیا

وضع اهل بصیرت در این دنیا(301)
مطلع باش عده‌ای از مردم هستند که امور آخرت و احوال آن را با چشم بصیرت مشاهده می‌کنند. در نزد آن‌ها شهود جنّت و اهل آن قبل از قیام ساعت محقق شده و احتیاج به رؤیت آن‌ها از طریق مرگ طبیعی و زوال حُجب از قلب‌شان نیست و حالشان قبل از موت مانند بعد از موت است. چنانچه خداوند در مورد محجوبان در روز قیامت می‌فرماید: «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدیدٌ»(302) از تو پرده‌ها را برطرف کردیم و چشم تو تیز و بینا ‌شد. آخرت غطاء ندارد بلکه چشم غطاء و پرده دارد و اگر کسی همین حالا سعی کند غطائی نداشته باشد همین حالا آخرت را می‌بیند - و این کشفِ غطاء به جهت تغییر نشئه‌ی انسان از دنیا به آخرت است. وقتی چشم و گوش و حواس و نشئه‌ی آن‌ها تغییر کرد همه‌ی موجودات آسمان و زمین در حق آن فرد تغییر می‌کند و به یک معنا «جان چو دیگر شد جهان دیگر شود» زیرا برای موجودات دو نشئه هست، «نشئه‌ی دنیا» و «نشئه‌ی آخرت» و با توجه به این‌که هر حسی با محسوس خاص خود یک نوعِ واحدی هستند، در واقع یک وحدت را تشکیل می‌دهند منتها حواس این نشئه، محسوسات همین نشئه‌ی دنیایی را درک می‌کنند و حواس نشئه‌ی آخرت، محسوسات نشئه‌ی آخرت را درمی‌یابند. قول خداوند نیز اشاره به همین تغییر نشئه دارد که می‌فرماید: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»(303) روزی که زمین غیر از این زمین می‌گردد و آسمان‌ها نیز، همگی برای خدای واحد قهار حاضر می‌شوند. و نیز فرمود: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ * عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ»(304) ما مرگ را در بین شما قرار دادیم و کسی بر ما سبقتی ندارد بر این‌که تبدیل کنیم امثال شما را و ایجاد و انشاء کنیم شما را در آنچه نمی‌دانید. به وسیله‌ی همین تغییر بدن است که انسان مستحق دخول جنت و دارُ السّلام می‌شود، خواه این تغییرِ نشئه قبل از موت واقع شود و یا به وسیله‌ی موت و یا بعد از موت، با همین تغییر نشئه اهل جنت از اهل نار جدا می‌شوند. - اهل نار کسانی هستند که از دنیا جدا نشده‌اند و به همین جهت هم فاصله‌ی وجودی جهنم از دنیا زیاد نیست ولی فاصله‌ی وجودی بهشت از دنیا زیاد است - اهل جنت دارای قلوب منوّره و شرح صدر و بدن‌های مطهّر و صورت‌های مجرد از چرک ماده هستند، به خلاف اهل آتش که وجود طبیعی‌شان تغییر نکرده و از دنیا فاصله نگرفته‌اند، این‌ها چگونه ممکن است داخل دارالسلام شوند؟ همان‌طور که خداوند تعالی فرمود: « أَیَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ * كَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّمَّا یَعْلَمُونَ»(305) آیا طمع دارند که در جنت نعیم وارد شوند؟ هرگز چنین نمی‌شود، آن‌ها خودشان می‌دانند ما آن‌ها را از چه آفریدیم. یعنی می‌دانند - در آن شرایط - از چه ماده‌ی پستی آفریده شده‌اند که در آن حالت هرگز شایسته‌ی مقام قدس و طهارت نیستند. در این راستا ممکن است سئوال شود: همه‌ی مردم از این نطفه‌ی پست آفریده شده‌اند، حال چگونه است که بعضی شایستگی و استحقاق دخول در دارالسلام و قرار گرفتن در جوار ربّ العالمین را پیدا می‌کند؟ و خلاصه چه تناسبی بین تراب و رب الارباب هست؟ و به همین جهت و در واقع برای رفع همین شبهه، پشت سر آیه‌ی قبلی فرمود: «فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ * عَلَى أَن نُّبَدِّلَ خَیْرًا مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ»(306) چنین نیست، سوگند به رب مشرق‌ها و مغرب‌ها، ما قادریم آن‌ها را به بهتر از آن‌ها تبدیل کنیم و کسی بر ما سبقت نخواهد گرفت. یعنی تبدیل نشئه‌ی طبیعی به عالم بهتر و برتر از طریق علم و ایمان و عمل تا حدی که اهلیت دخول در دار قدس و ملکوت حاصل گردد را خداوند در این آیه متذکر می‌شود. در حالی که افراد گمراه این تبدیل به خیر را که خداوند ممکن ساخته بود نصیب خود نکردند.