تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

برنامه‌ی دین برای دل

تا كی به جوانانمان این تصور را بدهیم که فکر کنند وقتی با صد دلیل وجود خدا و معاد و صراط و حشر و بهشت و جهنم را پذیرفتند پس دیگر دینداری را به طور كامل انجام داده‌اند و عملاً آن‌ها را از آن نوع دینداری که پیامبران خدا به بشریت پیشنهاد کرده‌اند، محروم کنیم؟ البته در امور عقاید لازم است عقل قانع شود ولی باید از خود پرسید جوانان ما دلشان را به کجا ببرند؟ آیا مگر نه این است كه جای ایمان قلب است و به همین جهت خداوند به اعرابی که هنوز در مسیر دینداری تا مرحله‌ی پذیرش قلبی جلو نیامده بودند فرمود: «قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ»؛(186) ای پیامبر به آن‌ها بگو شما ایمان نیاورده‌اید و لکن بگوئید تسلیم دستورات دین هستیم و هنوز ایمان در قلوب شما وارد نشده است. این نشان می‌دهد که دین برای دل انسان‌ها برنامه دارد و باید دل را از طریق محبّت‌ورزیدن به مظاهر اسماء الهی به صحنه آورد و وظیفه‌ی هر مسلمانی است که بر روی این نكته برنامه‌ریزی كند.
در صدر اسلام دینی در صحنه بود كه اكثر جوانان میدان‌دار آن بودند، چون جوابگوی دل‌های آنان بود و اگر ما همان دین را در صحنه نداشته باشیم باید به دینداری پیرمردها و پیرزن‌های بازنشسته قانع شویم و جوانان را بیشتر به طرف لاابالی‌گری سوق دهیم، چون دین را در همه‌ی ابعادِ روح به آن‌ها عرضه نکرده‌ایم. متوجه نیستیم «انسان‌ها با دلشان زندگی می‌كنند» و نمی‌شود فقط با عقل زندگی كرد؟ اگر صرف عقل برای زندگی کافی بود خداوند به ما دستور می‌داد غذاها را به صرف نیاز بدنتان بخورید، دیگر یك قدرت چشایی كه ما از غذاهای مورد نیازمان خوشمان بیاید در ما ایجاد نمی‌كرد، در آن صورت اكثر مردم از فرط نخوردن غذا می‌مردند، چون وقتی انسان رغبت به غذا نداشت به صرف نیاز به غذا، انگیزه‌ی خوردن غذا در او ایجاد نمی‌شد. همان‌طور که تولید مثل را با لذّات جنسی همراه کرد، دینداری هم باید با شوقِ محبّت به خدا و اولیاء او همراه باشد تا انسان از طریق آن نوع دینداری به نتیجه برسد و بتواند عاشقانه به دستورات الهی عمل کند. اگر به صرف عقل عبادت كنیم پس از مدتی خسته می‌شویم ولی اگر دل را در میدان آوریم و دل طعم عبادات را چشید دیگر تمام عشق او می‌شود عبادت.