یک بحث این است که بدانیم حقایق عالیهای در عالم هست و بحث دیگر این است که چگونه با این حقایق ارتباط برقرار کنیم. حتماً مستحضرید که موضوع ارتباط با حقایق قدسی مسئلهی بزرگ بشریت بوده و تاریخ تفکر گواه آن است که در طول تاریخ، بزرگان دنیا چه اندازه روی این مسئله وقت گذاشتهاند، بسیاری از اندیشمندان تا اینجا رسیدهاند که حقایقی آسمانی در عالم غیب هست، استدلالهای محکمی هم برای اثبات وجود آنها آوردهاند و معتقد بودند باید با آن حقایق ارتباط پیدا کنند تا زندگی، نشاط خود را بیابد، از سقراط و افلاطون و ارسطو و فلوطین بگیرید تا این اواخر، هگل و امثال او. البته در جهان اسلام بزرگانی مثل فارابی، ابن سینا، شیخ إشراق، محیالدینعربی و ملاصدرا که جای خود دارند.
در موضوع وجود حقایق قدسی حرفهای خوبی گفته شده است ولی در موضوع چگونگی ارتباط با آن حقایق کار زیادی از طرف فیلسوفان نشده است. همیشه ادیان الهی بودهاند که باب این موضوع را باز کرده و راهکار نشان دادهاند، هر چند در دل دین هم کم بودهاند افرادی که راهکارهای ارائهشده توسط دین را جدّی بگیرند و مثلاً در دین اسلام متوجه شوند موضوعِ مودّت فیالقربی اوج دینداری است و موجب ارتباط قلبی با ذوات مقدس ائمهی اطهار(ع) میشود که به عنوان واسطهی فیض، اصل و اساس همهی حقایق غیبی میباشند. زیرا:
آنکه را روی به بهبود نبود
دیدنِ روی نبی سود نبود
امام صادق(ع) خودشان به آنهایی که آماده بودند این راه را طی کنند و ارزش کار برایشان روشن شده بود راه را نشان دادند و همانطور که در جلسهی قبل عرض شد به عبداللهبنجندب میفرماید: «یَا ابْنَ جُنْدَبٍ بَلِّغْ مَعَاشِرَ شِیعَتِنَا وَ قُلْ لَهُمْ- لَا تَذْهَبَنَّ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ- فَوَ اللَّهِ لَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فِی الدُّنْیَا...» ؛(71) ای فرزند جندب! به شیعیان ما برسان و به آنها بگو: به طرف این فکر و آن فکر و این مکتب و آن مکتب راه نیفتید که چگونه به ولایت ما و ارتباط با حقایق قدسی برسید، به ولایت ما نمیرسید مگر با ورع و دوری از گناهان و تلاش در دنیا برای اصلاح خود. اولاً: متوجه باشید باید با عالیترین حقایق قدسی یعنی ذات ائمهی معصومین(ع) مرتبط شوید و از ولایت آنها بهرهمند گردید. ثانیاً: این ولایت با وَرَع و تلاش در دنیا و رعایت حقوق مؤمنین و تقویت روحیهی ایثارگری نسبت به آنها و ظلمنکردن به مردم، بهدست میآید و لا غیر.