تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

عاشقان را بر سر خود حکم نیست

این‌که حضرت صادق(ع) می‌فرمایند به ولایت ما نمی‌رسید مگر آن‌که اهل وَرَع و اجتهاد باشید؛ چون لازمه‌ی آن ولایت، محبّت از طرف ما و تدبیر از طرف آن‌ها است و اگر جان ما آماده‌ی اِعمال تدبیر آن‌ها نباشد، آن تدبیر محقق نمی‌شود. ولایت به معنی محبّت و مدیریت و حاکمیت است و از طریق مودّت به اهل البیت(ع) همه‌ی آن معانی در جان انسان واقع می‌شود، چون از طریق تولّی و محبّت به آن‌ ذوات مقدس، آن‌ها بر قلب‌ها و جان‌ها نظر می‌کنند و تدبیر لازم را إعمال می‌نمایند. وقتی ما توانستیم ولایت آن‌ها را در تمام ابعاد زندگی، حتی در مسائل اجتماعی و سیاسی بپذیریم و زمینه‌ی إعمال ولایت آن‌ها را فراهم کردیم، در چنین حالتی تمام ابعاد انسان تحت نور آن ذوات مقدس قرار می‌گیرد، زیرا که «عاشقان را بر سر خود حکم نیست» این وقتی است که حاکمیت و تدبیر آن‌ ذوات مقدس را از سر پذیرش قلبی در تمام ابعاد زندگی بپذیریم و گردن نهیم و با تمام وجود و از طریق دعا و توسل زمینه‌ی تدبیر آن ذوات قدسی را بر جان و مال خود فراهم نماییم، در چنین فضایی خواهی گفت: کجایند امام حسن و امام حسین و فرزندان امام حسین(ع) که این تدبیر را اعمال کنند؟ همان نکته‌ای که در دعای ندبه سر می‌دهید و می‌گویید: «وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ وَ یَعِجَّ الْعَاجُّونَ أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْن»؛ باید که شیون‌کنان، شیون کنند، و ضجه‌زنان، ضجه زنند، و ناله‌کنندگان، ناله کنند که کجایند امام حسن و امام حسین و فرزندان امام حسین(ع) که بر جان و دل ما حکومت کنند. آن وقت است که با این آمادگی جامع، آن‌ها نظر مبارکشان را بر ما می‌اندازند و آن می‌شود که باید بشود. به فرمایش آیت‌الله بهاءالدینی(ره): اگر امام زمان( نظرشان را بر ما بیندازند مبادی میل ما عوض می‌شود. و تمام میل انسان، میل‌های انسان واقعی گردد و انسان و جامعه را به سوی مقصد و مقصود اصلی سیر می‌دهد.
آنچه می‌توان در این جلسه به‌عنوان جمع‌بندی مطرح کرد عبارت است از:
1- دین با توصیه‌ی محبت به ائمه‌ی اطهار(ع) به‌عنوان عالی‌ترین درجه‌ی انسانیت، اساسی‌ترین نیاز انسان را که دوست‌داشتن حقیقی است جواب می‌دهد.
2- قلب از طریق یافتن محبوب‌های حقیقی نه‌تنها از سرخوردگی‌هایی که در زندگی‌های معمولی وجود دارد نجات می‌یابد، بلکه به عالی‌ترین نشاط که همان محبت به اولیاء الهی است، نایل می‌گردد و از خطرِ محروم‌بودن از دوست‌داشتن رهایی می‌یابد.
3- محبت به انسان‌های متعالی، نه‌تنها مودّت و محبت را از سرگردانی نجات می‌دهد، بلکه موجب می‌شود تا زندگی به ثمره‌ی حقیقی خود که همان دینداری ناب از طریق مودّت انسان‌های کامل است، دست یابد.
4- محبت واقعی در قیامت و با رفع حجاب‌ها بین مُحبّ و محبوب واقع می‌شود و اولین منزلِ این ارتباط در حالت احتضار با ملاقات جمال مقدس پیامبر(ص) و علی(ع) شروع می‌شود و در همین راستا گفته شده؛ «هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه‌ی مرگ نیست».
5- موضوع جامعیت که در اثر محبت پیش می‌آید، قلب را در حضور و شور و شوق قرار می‌دهد، چون در عشق، محدودیت‌ها به‌کلی از میان برمی‌خیزد.
6- روشن شد «نه عشق به غیر خدا عشق است و نه عشقِ به خدا ، بی‌‌واسطه‌ ممکن است».
7- موضوع نیاز عشق به مصداق، موضوعی است که اگر از آن غفلت شود انسان ممکن است از مفهوم خوبی‌ها در ذهن و فکر مطلع شود ولی این غیر از ارتباط با مصداق خوبی‌ها است که موجب اُنس قلبی با حقیقت می‌شود.
8- خیالات اگر تجلیات حقایق قدسی باشد جان انسان را فربه می‌کند و به بهترین نحو تغذیه می‌نماید، ولی اگر ریشه در امور دنیایی داشته باشد انسان را به وَهمیات گرفتار می‌کند و تغذیه‌ای برای جان او نخواهد بود.
9- تفاوت بین قوه‌ی خیال با عالم خیال و توجه به حضور حضرت جبرائیل(ع) در عالمی از عوالم هستی یعنی عالم خیال نیز روشن شد.
10- بحث شد اگر انسانِ معصومی در عالم نباشد عشق حقیقی متحقق نمی‌شود، چون جان انسان از یک طرف طالب محبوب کاملی است که هیچ نقصی نداشته باشد، از طرفی آن محبوبِ‌کامل باید طوری باشد که بتوان با تصور شخصیت او، در عالم خیالِ خود با او اُنس گرفت و این با وجود انسان کامل در عالم محقق می‌شود.
11- موضوع نیاز انسان‌ها به انسان‌های کامل جهت توجه به نمونه‌هایی که باید در تربیت به آن‌ها نظر داشت و این‌که خداوند هرگز چنین نیازی را بی‌جواب نمی‌گذارد و چنین انسان‌هایی را می‌پروراند؛ مورد بحث قرار گرفت.
12- خداوند نه‌تنها عقلی به انسان‌ها داد تا از طریق تدبّر در قرآن و روایات رسول اکرم(ص) را بشناسد، دلی نیز به انسان‌ها داد تا معصوم را بپسندند و از این طریق به زیباترین شکل هدایت گردند.
13- موضوع رابطه‌ی بین مودّت به اهل‌البیت(ع) و اساس دینداری و این‌که خداوند تمام شرایط را برای تحقق چنین رابطه‌ای فراهم فرمود، تا آن‌جا که فلسفه‌ی وجودی همه‌ی انبیاء را چنین مودّت و محبّتی قرار داد، مورد بحث قرار گرفت.
14- از انحرافی سخن به میان آمد که موجب تأسف شدید شده و آن سطحی‌کردن موضوع حبّ اهل‌البیت(ع) است و این‌که در این رابطه چه خسارت بزرگی به مسیر دینداری همراه با محبت به جان انسان وارد می‌شود.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»