تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

چگونگی هدایت قلب

لازم است مقدماتی که عرض شد دائماً در ذهن عزیزان باشد چون وقتی انسان بخواهد قلب خود را سیر بدهد باید بداند حقیقتاً قلب چه چیزهایی را دوست می‌دارد، ما نمی‌توانیم به قلب خود بگوییم چه چیزی را دوست بدارد و چه چیزی را دوست ندارد، ما فقط می‌توانیم به قلب کمک کنیم تا در شناخت مصداق‌ها فریب نخورد و جایگزینی غلط انجام ندهد، به این معنا که جای چیزی را که به دنبال آن است به غلط به چیز دیگری ندهد. قلب همیشه پاکی و حقیقت را می‌خواهد و همیشه تعالی را دوست دارد، ممکن است مصداق پاکی و حقیقت را به شکلی غلط به او معرفی کنیم.
به قلب نمی‌توان گفت آنچه را نفس امّاره‌ی من می‌خواهد بپذیر، اما می‌شود قلب را از صحنه‌ی زندگی بیرون کرد و نفس امّاره را جایگزین آن کرد. از طرفی آدم‌ها با قلبشان زندگی می‌کنند نه با عقلشان و لذا اگر قلب در صحنه نباشد، زندگی در صحنه نیست. به همین جهت پدرانی که خیلی جدی و منظم و حسابگر باشند در خانواده‌شان خیلی موفق نیستند، مگر این‌که در عین منظم‌بودن، با محبّت و مدارا کارها را جلو ببرند. اگر در کنار عقل و استدلال، قلب انسان‌ها در میان نباشد انسان‌ها نمی‌توانند زندگی کنند، خیلی زود دلمرده می‌شوند. در همین راستا اگر دین به مودّت کشیده نشود شور و نشاط در دین‌داران پیش نمی‌آید و اگر هم به سوی مودّت سیر کند باید این مودّت در مسیر صحیحی مدیریت شود تا قلب اغفال نگردد. همان‌طور که وقتی عشق‌های سرگردان را به جای عشق‌های حقیقی بگذاریم بعد از مدتی آثار منفی و سرخوردگی‌های انتهایی‌اش ما را آزار می‌دهد و احساس می‌کنیم در عشق شکست خورده‌ایم، اگر مودّت «فی‌القربی» را درست مدیریت نکنیم به آن نتیجه‌ی فوق‌العاده ارزشمندی که در پی دارد نمی‌رسیم.
در عشق‌های سرگردان انگیزش اصلی گرایش به یافتن محبوبی متعالی و بی‌نقص است ولی در مصداق آن اشتباه می‌شود. هر انسانی احساس می‌کند نیاز به دوست‌داشتنی عمیق و کامل و ناب دارد و جهت جواب‌گویی به آن می‌خواهد کسی یا چیزی را دوست داشته باشد که بتواند تمام وجودش را خرج آن کند، اما آن عشق و محبّت را خرج کسی یا چیزی می کند که مصداق واقعی آن محبّت ناب نیست و لذا چیزی نمی‌گذرد که دچار سرخوردگی می‌شود.
عشق‌هایی که مصداقش غلط باشد، موجب بی‌جواب ماندن میل به محبّت‌ورزی فطری می‌شود، در آن صورت جواب محبّت‌ورزی را درست نداده‌ایم. همان‌طور که گاهی ما جواب تشنگی‌مان را غلط می‌دهیم و به جای این که آب بخوریم، شربت می‌خوریم و تشنگی‌مان را بی‌جواب می‌گذاریم و خود را کلافه می‌کنیم بدون آن که بفهمیم علت این کلافگی چیست.
میل به محبّت‌ورزیدنِ ناب در هر انسانی هست اگر درست جوابش را ندهد، سرخورده می‌شود و احساس بی‌ثمری می‌کند. خدا محبّت را در جان ما گذاشته است تا ما را به عالی‌ترین شکلِ زندگی برساند ولی اگر آن محبّت را سرگردان کردیم و سعی نکردیم مصداق آن را درست انتخاب کنیم، ابتدا متوجه موضوع نمی‌شویم ولی بعد از مدتی احساس می‌کنیم هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ایم در حالی که می‌توانستیم از طریق درست به کار بردن محبّت فطری نتایج فوق‌العاده‌ای به‌دست آوریم.
اگر محبّت به اهل البیت(ع) دارای نتیجه‌ی کمی بود خداوند آیه‌ی مربوطه را با این سبک و سیاق نمی‌آورد و این‌چنین تأکید نمی‌فرمود که مسلمانان باید همه‌ی اجر رسالت را با مودّت اهل البیت(ع) جواب دهند. مسئله باید خیلی مهم باشد، زیرا مهم‌ترین مسئله برای بشر، هدایت بشر است و این مهم با ارسال پیامبر(ص) محقق می‌شود و حال در راستای ارسال پیامبر(ص) و هدایت بشر می‌فرماید: نتیجه و ثمره‌ی این مهم‌ترین مسئله، با مودّت به اهل البیت(ع) به بار می‌نشیند و تأکید می‌فرماید که ای پیامبر بگو این رسالت باید به مودّت نزدیکان ختم بشود وگرنه نتیجه‌ی مطلوب نصیب شما نمی‌شود.