تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

ورود به زندگی معنادار

زندگی بدون مودّت به اولیاء معصوم(ع)، زندگی معناداری نیست. چون هنوز انسان با مظاهر اسماء الهی ارتباط پیدا نکرده که منجر به محبّت انسان به خدا شود. خداوند نمی‌خواهد ما فقط در حدّ مسلمانانِ اهل سنت باشیم که عبادات خود را انجام دهیم و حرام و حلال دین را مراعات کنیم و دیگر هیچ، چون همه‌ی آن‌چیزی که خداوند برای بندگانش می‌خواهد این نیست. باید در مسیر دینداری یک نشاط معنوی و یک دل زنده در میان باشد که منجر به اُنس با اسماء الهی گردد و در این رابطه به ما فرمود، وارد میدان مودّت فی‌القربی گردید تا به آنچه باید به دست آورید، نایل شوید. در آن حال است که نماز حالت قلبی پیدا می‌کند، قرآن خواندن، قرآن خواندن دیگری است، دلِ شیدایی در میان می‌آید که در حضور است و قدرت اُنس با حقایق را پیدا کرده است.
یک وقت هست که آدم قرآن می‌خواند و سعی می‌کند که حواسش هم جمع باشد تا معنی آیات را خوب بفهمد، این کار خوبی است، ولی مگر قرآن به صورت مفهوم به عقل پیامبر(ص) رسیده است که ما بخواهیم از طریق مفاهیم و معانی آیات با قرآن مرتبط شویم؟ آری خیلی خوب است که در آیات قرآن تدبر کنیم و به معانی آیات فکر کنیم ولی این انتهای راه نیست، جایی که قرآن را عقلی بخوانیم غیر از جایی است که در ارتباط با قرآن، دل وسط است. اگر انسان بتواند با دل و قلبِ خود با آیات مرتبط شود نه تنها از تدبّر و فهم عالیه‌ی آیات محروم نمی‌شود بلکه قرآن به عنوان کتاب ذکر، موجب نشاط و شور دیگری می‌گردد. خداوند می‌فرماید: «وَ اِنَهُ لَتَنْزیلُ رَبِ الْعالَمینَ * نَزَّلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمینُ * عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرین»؛(86) آن قرآن نازل شده‌ای است از حقایق عالم بالا که توسط پرودگار عالم، روح‌الامین آن را بر قلب تو ای پیامبر نازل کرده تا مردم را از عاقبت بی‌ارتباطی با عالم قدس بترسانی. عرض من روی عبارت «عَلی قَلْبِکَ» است که این قرآن در فضای قلب پیامبر(ص) جای داده شده و اگر کسی خواست با آن ارتباط درستی برقرار کند باید با دل و قلب خود با آن روبه‌رو شود، تا آخر که نمی‌شود با عقل و مفهوماتِ آیات با قرآن زندگی کرد، ما هم اگر خواستیم با قرآن مرتبط شویم باید قلب‌مان را به صحنه بیاوریم تا با جنبه‌ی وجودی و حقیقی قرآن ارتباط برقرار کنیم. گفت:
عاقل به کنار جو پی پل می‌گشت

دیوانه‌ی پابرهنه از جوی گذشت

یعنی با پای دل خیلی راحت‌تر می‌شود مسیر را طی کرد و معلوم نیست عقل بتواند تا آن‌جاها که دل سیر می‌کند بیاید. این کدام دیوانه است که از جوی گذشت؟ این همان عشق دیوانه است که ما دیوانه‌ی آن دیوانه‌ایم. گفت:
عشق دیوانه است، ما دیوانه‌ی دیوانه‌ایم

نفس امّاره است، ما امّاره‌ی امّاره‌ایم