تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

رجوع برای ‌فهم برین

با توجه به نکات فوق إن‌شاءالله به این اصل محكم می‌توان دست یافت كه تأکید بر محبّت به نزدیکان پیامبر(ص) جهت رجوع به آن‌ها برای ‌فهم صحیح دین و كشف حقایقی از قرآن است كه ما با فهم خودمان امكان دست‌یابی به آن را نداریم. زیرا با دقت در آیاتی که در سوره‌ی واقعه عرض شد روشن می‌شود ‌حقایقی ‌در باطن قرآن هست كه این خاندان به عنوان مصداق کامل «مطهرون» آن حقایق را می‌شناسند، بنابراین برای كشف آن حقایق باید با انگیزه‌ی طلب علمی و تعالی قلبی ‌با آن خانواده مرتبط شد. زیرا اگر در دینداری ‌با پای خشک استدلال جلو برویم و دل را به صحنه نیاوریم شوق ادامه دینداری از بین می‌رود ولی از آن طرف دلدادگی هم باید عاقلانه باشد و نه احساساتی صِرف، یعنی اگر مودّت به اهل البیت(ع) را به معنای دوست داشتن‌های عادی بگیریم و در مسیر رسیدن به فهم برین دین به آن‌ها رجوع نکنیم، حق مطلب را اداء نکرده‌ایم و از مقصدی که دین در این مودّت برای ما در نظر گرفته باز می‌مانیم. زیرا با دقت در آیه‌ای که می‌فرماید: «لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛(7) فقط مطهّرون با حقیقت قرآن در تماس‌اند، ما با مودّت فی‌القربی إن‌شاءالله به حقایقی می‌رسیم كه دست‌یابی ‌به آن‌ حقایق بدون مدد اهل البیت(ع) و دلدادگی به آن‌ها برایمان محال است. و خداوند آن حقایق را در بین خانواده‌ی پیامبر(ص) گذاشته است و از طریق دلدادگی به آن‌ها و پذیرفتن ولایت آن بزرگواران می‌توان به آن حقایق دست یافت. »
خداوند به همان دلیل كه پیامبرش را انتخاب كرده تا مردم از هدایت خاص الهی محروم نمانند، به شما می‌گوید اگر می‌خواهید در دینداری‌ به جاهای‌ درستی برسید، اولاً: باید به این خانواده محبّت و مودّت بورزید و از این طریق به آن‌ها رجوع كنید، ثانیاً: این خانواده با توجه به ارتباطی که با باطن قرآن دارند، مركز حقیقت قرآنند، لذا مودّتی كه اجر رسالت فرض شده، چیزی ماوراء خودِ رسالت و دعوت دینی و بقاء و دوام دین نیست. خداوند با طرح مودّت به اهل البیت(ع) می‌خواهد دین‌داری را از ضعف‌ها و نقص‌ها پاک گرداند و عقول را با شور قلبی‌ درهم آمیزد تا دین‌داری به معنی واقعی آن صورت پذیرد، چون در دینداری باید عقل و قلب در میان باشد. با برداشتی خشك و خشن از دین نمی‌شود به خدا نزدیک شد. و تا عشق به خدا در میان نیاید بندگی واقعی صورت نمی‌گیرد و جز عاشق کسی در مقابل معشوق اظهار خواری نمی‌نماید.
عنایت بفرمائید وقتی می‌فرماید: «قُلْ لَا اَسْئلُكُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِنْ هُوَ اِلاّ ذِكْری لِلْعالَمین»؛(8) بگو من به جهت انجام رسالتم هیچ اجر و مزدی از شما نمی‌‌خواهم و این قرآن چیزی نیست مگر ذكری ‌برای همه‌ی عالمیان تا انسان‌ها متذکر پروردگارشان باشند و مقصد و مقصود اصلی خود را فراموش نکنند. ممكن است سؤال شود؛ در سوره‌ی شوری، آیه‌ی 22 می‌فرماید: چیزی كه به عنوان مزد رسالتم می‌خواهم «مودّت فی القربی است» ولی ‌در این آیه می‌گوید: چیزی ‌به عنوان مزد رسالتم نمی‌خواهم و این قرآن چیزی نیست مگر ذكری ‌برای همه عالمیان. پس چرا یک‌جا می‌فرماید: مزد رسالتم مودّت نزدیکانم باشد، و یک‌جا می‌گوید مزدی برای آوردن این قرآن نمی‌خواهم و این قرآن چیزی جز ذکر برای عالمیان نیست؟ اگر به این دو آیه دقت بفرمایید می‌توان نتیجه گرفت كه عملاً مودّت فی‌القربی همان ذكر برای عالمین خواهد بود تا از طریق این مودّت یاد خدا و بندگی ‌او در انسان‌ها بماند. چون وقتی می‌فرماید: من هیچ چیزی نمی‌خواهم و این قرآن ذكر برای عالمین است، معلوم می‌شود آن‌جا هم كه فرموده: هیچ چیز نمی‌خواهم مگر مودّت فی‌القربی، هیچ‌چیز نمی‌خواهد الاّ این‌كه آنچه می‌خواهد، همان دینداری‌ بهتر است. یعنی خداوند ادامه و کمال رسالت پیامبرش را با توصیه‌ به مودّت فی‌القربی‌ برنامه‌ریزی کرده است.
با دقت در مباحث گذشته دیگر نه‌تنها جایی ندارد كه تصور كنیم پیامبر(ص) با توصیه‌ی مودّت به نزدیکانش خواسته است برای‌ فرزندانش نان و آبی‌ دست و پا كند، بلکه روشن می‌شود كه مردم معارف دین را با عمل به این آیه از اهل البیت پیامبر(ع) می‌گیرند. و واقعاً این آیه چه نانی‌ در سفره‌ی اهل البیت پیامبر(ع) گذاشت؟! در حالی که تاریخ نشان می‌دهد همه‌ی آن‌ها شهید شدند. توجه داشته باشید كه اهل‌البیت(ع) از قبیله‌ی بنی‌هاشم بودند و قبل از بعثت پیامبر(ص) یکی از قبایل مهم مکه به‌شمار می‌آمدند، حال خداوند می‌فرماید: بروید قرآن را از این‌ها بگیرید و آن‌ها در این راستا چه آزارها كه ندیدند، همه‌ی آن آزارها به خاطر تأکیدی بود که این خانواده به قرآن داشتند، خدا خوب می‌‌‌داند كه در آینده چه كفر و تعصبی ‌بر جامعه حاكم خواهد شد و طرح محبّت اهل البیت(ع) موجب می‌شود تا كینه‌های پنهان رو شود، ولی چون نجات اسلام با آن‌گونه مشکلات همراه بود آن خانواده با جان و دل همه‌ی آن مشکلات را قبول کردند.
در سوره‌ی فرقان كه می‌فرماید: «قل لا اَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاّ مَنْ شاءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلی رَبِّه سَبیلاً»؛(9) بگو ای پیامبر! مزد من در انجام رسالتم این است که اگر یکی از شماها بخواهد راهی به سوی پروردگارش اتخاذ کند و دعوت مرا به اختیار بپذیرد، همین مزد من است. پس در دعوت به مودّت ذِی‌القربی چیزی جز خود دعوت در کار نیست».
به گفته‌ی علامه‌طباطبایی(ره) چنانچه ملاحظه فرمایید آیه‌ی فوق می‌فرماید:
«ای پیامبر بگو: در مورد قرآن و رسالت خود چیزی نمی‌خواهم مگر آن‌کسی که بخواهد راه پروردگارش را پیگیری کند، یعنی اجر رسالت من همان کسی است که به سوی پروردگارش سیر می‌کند، و شکرانه‌ی این کار از ناحیه‌ی خدا، خود این شخص است که راه پروردگارش را پیشه کرده است. از طرفی فرمود: اجر رسالت من مَودّة فی‌القربی است، از طرفی می‌فرماید: اجر رسالت من آن کسی است که راه خدا را پیشه کند. پس معلوم است ذی‌القربی راه خدایند و هرکدام همان کسی هستند که به نحو مطلق راه الهی را پیشه کرده‌اند، چون کسی که در حدّ محدودی راه الهی را پیشه کرده است نمی‌تواند اجر رسالت باشد، چون اجر رسالت و قرآن باید چیزی در حدّ قرآن و رسالت باشد و کسی که تماماً و در تمام ابعاد، اتخاذ سبیل اِلی رَبّه کرده باشد مصداق کامل اجر رسالت است که همان ائمه‌ی معصومین(ع) و در حال حاضر حضرت صاحب‌الزمان( هستند.»
ابن‌عباس نقل می‌کند که چون آیه‌ی «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» نازل شد اصحاب عرض کردند: یا رسول‌الله! أقربای شما که خدای‌تعالی مودّتشان را بر ما واجب کرده چه کسانی‌اند؟ حضرت فرمودند: علی و فاطمه و فرزندان ایشان،(10) و این مودّت را که نام می‌برد مزد خاصی نیست بلکه برای آن است که به‌وسیله‌ی آن، از آنان پیروی شود و موجبات سعادت دنیا و آخرت خود را فراهم سازند و لذا فرمود: «..مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُم ...» و این مودّت اقربای من برای‌شماست.
چنانچه ملاحظه فرمودید این‌که گفته می‌شود اهل‌البیت پیامبر(ع) سبیلِ به سوی حق هستند از خودِ قرآن استنباط می‌شود و شیعه در این مورد چیزی ماوراء قرآن نگفته است.
با دقت در مباحث گذشته روشن می‌شود قرآن اصرار دارد موضوعی در اندیشه‌ی مسلمانان مطرح شود با عنوان مودّت به نزدیکان پیامبر(ص) و آن را به عنوان مسیر صحیح دینداری مورد توجه قرار دهند و لذا در آیه‌ی 57 سوره‌ی فرقان می‌فرماید: بگو از شما در رابطه‌ با اجر رسالتم چیزی نمی‌خواهم مگر «مَنْ شاءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلی رَبِّه سَبیلاً» کسی را که خواست راهی ‌به سوی پروردگارش بیابد، همان شخص اجر رسالت من است و مصداق کامل چنین کسی‌که می‌خواهد به سوی پروردگارش راه پیدا کند علی(ع) و ائمه‌ی معصومین(ع) هستند، پس اجر رسالت پیامبر خدا(ص) خانواده‌ی عصمت و طهارت می‌باشند تا همان‌طور که باید به رسالت رسول خدا(ص) رجوع کرد، باید به آن‌ها رجوع نمود.
احمد حنبل از سعید بن‌ جبیر، از ابن عباس نقل می‌كند که: لَمَّا نَزَلَتِ الْآیَةُ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏» قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ قَرَابَتُكَ الَّذِینَ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْنَا مودّتهُمْ قَالَ: «عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ وُلْدُهُمَا» ثَلَاثَ مَرَّاتٍ یَقُولُهَا؛(11) وقتى آیه‌ی «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏» نازل شد گفتم ای رسول خدا! خویشاوندان شما چه کسانی هستند كه بر ما واجب است آن‌ها را دوست بداریم؟ فرمود: علی و فاطمه و فرزندان‌شان . این سخن را سه مرتبه تكرار نمود.
ملاحظه می‌كنید احمد حنبل که یکی از ائمه‌ی چهارگانه‌ی اهل سنت است چنین می‌گوید و هم اكنون نیز در فرهنگ اهل سنت موضوعِ محبّت اهل‌البیت(ع) موضوع پذیرفته‌شده‌ای است. مشكل این است كه آن دقت‌هایی كه بتوانند با آن، نتایج عالیه‌ای از این آیه بگیرند در میان نیست و موضوع را در حدّ یک محبّت عاطفی خلاصه کردند، بدون آن‌که آن خانواده را مرجع برنامه‌ریزی جامعه اسلامی قرار دهند و قاعده‌ی اتحاد بین وِلایت و وَلایت را که زیباترین شکل زندگی اجتماعی است محقق کنند، یعنی کسانی حاکم جامعه اسلامی باشند که به جهت عصمت و پاکی و بی‌عیبی‌شان محبوب جان افراد باشند.(12)