تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

مصداق محبّت به خدا

وقتی‌ بخواهید دوست‌داشتن را وارد زندگی کنید، از یك طرف باید محبوب انسان هیچ نقصی نداشته باشد و از طرف دیگر جلوه و ظهور جنبه‌ی کمالی خودِ ما باشد تا همسنخی بین مُحِب و محبوبْ واقع گردد. به همین دلیل خداوند كسانی را در عالم قرار داده كه اولاً: از جنس خود انسان‌ها هستند. ثانیاً: در عین انسان‌بودن، معصوم‌اند و تمام جنبه‌های آرمانی و کمالی انسان‌ها را دارا می‌باشند و در شخصیت خود جواب واقعی آن محبّتی هستند که ما باید به محبوب خود داشته باشیم. اگر شما به این لیوان محبّت كنید و به خود القاء نمایید که این لیوان را خیلی ‌دوست می‌دارم، اگر کمی هوشیار باشید همان لحظه از درون خود به خودتان می‌گوئید این‌که لیوان است، چطور همه‌ی دلت را می‌خواهی ‌به آن بدهی؟! اصلاً مگر می‌توانید در جان خود چنین احساسی را پیدا كنید؟ به همین جهت در اولین توجه به لیوان به عنوان محبوب واقعی، دل خود را از آن پس می‌گیرید و به دنبال محبوبی می‌گردید که بتوانید دل خود را تماماً به آن بدهید.
مسلّم دل انسان به‌جز کسی را که در برخورداری از کمال، مطلق باشد به عنوان مصداق کامل محبّت نمی‌پذیرد و آن‌هم جز خدا نیست، منتها خداوند از جهت وجود، در کمال مطلق است و معبود همه‌ی جان‌ها است ولی خود او ما را متوجه معصومینی کرده که از جهت انسانیت در کمال انسانی قرار دارند و مقصد و مقصود کمالِ همه‌ی انسان‌ها می‌باشند. خداوند در قرآن از وجود انسان‌هایی خبر داده که آن‌ها را از هرگونه پلیدی مبرّا ساخته و در آخر آیه می‌فرماید: «یُطَهِرَكُمْ تَطْهیراً»؛ طهارتی به شما اهل‌البیت دادم که از طهارت‌های معمولی نیست، مطلق طهارت است. حضرت امام خمینی(رض) وعلامه طباطبایی(ره) مسلّم در آخر عمر نه تنها گناه نمی‌كردند حتی فكر انجام گناه هم نمی‌کردند. ولی این‌ها خودشان را خاك پای اهل‌البیت(ع) هم به حساب نمی‌آوردند، چون آن طهارت خاصی را كه خداوند برای اهل‌البیت(ع) قرار داده است تا حدّی می‌فهمند كه آن‌ها عین طهارت‌اند و هر اندازه که به آن‌ها نزدیک شوند از مسیر طهارت آن‌ها می‌توانند به طهارت واقعی و همه‌جانبه دست یابند. حیف كه وقتی می‌‌خواهیم در موضوع مقام اهل‌البیت(ع) وارد بشویم، چون بعضی از مسائل معرفتی هنوز درست برایمان حل‌نشده، یك‌مرتبه به ذهن می‌آید كه آیا برای آن‌ها پارتی‌بازی شده است؟! و واقعاً اگر این مسائل برایمان حل نشود نمی‌گذارند سیر ما درست انجام گیرد، همان طور كه سر پل صراط یك گناه نمی‌گذارد جلو برویم، عقیده‌ی ضعیف هم نمی‌گذارد انسان تا نزدیکی به حقایق جلو برود.