وقتی متوجه شدیم اولاً: دستورات دین در جان ما ریشه دارد و حكم خدا حكمی است كه با فطرت ما هماهنگ است. ثانیاً: دستورات دین یك نحوه پاكی را در ما به وجود میآورد، میفهمیم چرا از یک طرف رعایت دستورات دین ما را به محبّت اهل البیت(ع) سوق میدهد و از طرف دیگر با مودّت و محبّت به آنها انسان در دینداری اوج میگیرد و ابعاد عمیق او شکوفا میگردد. مثل اینكه شریعت الهی میفرماید: حبّ و حرص دنیا نداشته باشید، حلم داشته باشید، اهل ریا نباشید، حقوق بقیهی انسانها را رعایت کنید، به والدین خود احسان نمائید. چنانچه ملاحظه كنید با انجام این دستورات به لطف الهی یك نحوه شباهتی به معصومین(ع) در انسان ایجاد میشود ولی انسان با انجام این دستورات تا حدی جلو میرود و نسیمهایی از نور شریعت به جانش میوزد و دل او متوجه حقیقتی برتر میشود، همانطور که یک اسب، ما را تا لب دریا بیشتر نمیبرد، و از آن به بعد برای ادامه راه نیاز به كشتی داریم. حال به ما میگویند با توجه به اینکه با انجام این دستورات یك نوع شباهتی به معصومین(ع) پیدا كردید و شایستهی ورود به ساحت جدیدی شدید، بقیهی راه را باید با كشتی محبّت به معصومین(ع) سیر كنید. دراین جاست كه احساس میکنید شما را متوجه محبّتی میکنند که درعمق جانتان بود، به عبارتی آن محبّت گمكردهی شما بود، بقیهی راه را از این به بعد از طریق محبّت به انسانهای کامل در جلو ما قرار میدهند، دیگر محبّت است که انسان را به سوی مقصد و مقصود حقیقی میکشاند. آن كارهایی را كه میتوانستیم بكنیم به ما دستور دادند تا انجام دهیم ولی آن كارهایی را كه نمیتوانستیم بكنیم ولی نیاز داشتیم، با وارد كردن ما در وادی محبّت به معصومین(ع) برایمان پیش میآورند.
ابتدا از طریق انجام دستورات شریعت الهی و رعایت حرام و حلال پروردگار یک نوع همسنخی با انسانهای کامل در شما ایجاد گشت و احساس کردید افقی متعالی در مقابل شما باز شد، از این به بعد محبّت به انسان کامل پیش میآید و شریعت الهی نیز متذکر این محبّت است تا انسان آن را بیجواب نگذارد و یا در تطبیق مصداق اشتباه نکند. پس تا انسان وارد وادی آدمیت نشود، خود را با امام معصوم در یك وادی نمیبیند تا بخواهد امام معصوم را صورت بالفعلِ مقصد خود بیابد. به همین جهت هم به ما گفتند این دستورات را عمل كنید بعد به لطف الهی احساس میکنید افقی متعالی برای خود میشناسید و پای محبّت به امام معصوم و انسان كامل در زندگیتان به میان میآید.