تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

انسان کامل؛ مسیر رسیدن به انسانیت

اگر می‌خواهید انسان باشید باید انسانیت را از معصوم که حقیقت انسانیت است بگیرید.(102) شما در دعای ندبه از خدا تقاضا می‌کنید که: «وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ»؛ خدایا امام زمان(عج) را از من راضی کن. زیرا ما آدمیت‌مان را از امام زمان(عج) که انسان کامل است می‌توانیم بگیریم، هر چند وجودمان را از خدا می‌گیریم و شرط تجلی نور انسانیت از انسان کامل، رضایت قلب مبارک حضرت صاحب‌الأمر(عج) است.
به هر صورت التفات فرمودید که دوست‌داشتنِ غیر معصومین پشت‌کردن به عالی‌ترین دوست‌داشتن است که هر انسانی به دنبال آن است و محبّت‌ورزیدن به کمال‌های محدود و ناقص به جای محبّت به امامان معصوم(ع) روح بشر را پس از مدتی از نشاط و طراوت می‌اندازد. باید غم مردمی را خورد که دوست‌داشتن‌شان را خرج چیزهایی می‌کنند که پس از مدتی دیگر نمی‌توانند آن‌ها را دوست داشته باشند. باید برای همگان روشن شود کسی که دوست‌داشتن خود را به خدا و ائمه‌ی معصومین(ع) نمی‌دهد، با استعدادی که برای دوست داشتن عالی‌ترین انسان در او قرار داده‌اند، به‌خوبی مدارا نکرده است. زیرا از یک طرف انسان می‌خواهد مطلوب دوست‌داشتنی‌اش را داشته باشد و دلش را به آن بسپرد، از طرف دیگر این کارِ بسیار سختی است که انسان بتواند معصوم را پیدا کند، در حالی‌که تنها راه برای دل‌سپردن به مطلوب حقیقی، دل‌سپردن به معصوم است و تا انسان دل خود را از محبّت‌های دروغین پاک نکند جهت دل به سوی معصوم سیر نخواهد کرد، اگر هنوز نسبت به پاکی‌ها سرمست نیست به میخانه‌ی محبّت به معصوم راهش نمی دهند. به گفته‌ی مولوی:
گفت که سرمست نه‌ای، روکه از این دست نه‌ای



رفتم و سرمست شدم و از طرب آکنده شدم

در رابطه با ایجاد محبّت به معصومین(ع) ابتدا انسان باید خود را درست کند زیرا انسان با تمام ذاتش با کسی روبه‌رو نمی‌شود و به او محبّت نمی‌ورزد مگر آن که آن محبوب، اولاً: به صورت انسان باشد. ثانیاً: انسان کاملی باشد. چون لازمه‌ی اتحاد تناسب است. انسان تا با کسی اتحاد پیدا نکند نمی‌تواند دوستش داشته باشد، این غیر از گرایش انتزاعی و مفهومی نسبت به یک موضوع است، اتحاد، دوست‌داشتن ملموس است و در موطن عالَم خیال محقق می‌شود، تا انسان بتواند به یاد محبّوب خود باشد و با او زندگی کند و در نشاط و شور باشد. از آن‌جایی که لازمه‌ی اتحاد، تناسب است و تناسب موجب اتحاد می‌شود، قرآن در جواب آن‌هایی که می‌گفتند چرا خداوند فرشته‌ای را به عنوان پیامبر برای ما نازل نکرد می‌فرماید: «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَّجَعَلْنَاهُ رَجُلاً وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِم مَّا یَلْبِسُونَ»؛(103) و اگر او را فرشته‏اى قرار مى‏دادیم حتما وى را به صورت مردى در مى‏آوردیم. چون آن ملک باید قابل تماس باشد و صرفاً ارتباط با پیامبر، ارتباط ذهنی و مفهومی نباشد تا انسان بتواند در شخصیت او آثار محبوب حقیقی را ببیند و احساس کند، به همین جهت اگر امامان و پیغمبر(ع) در کنار شریعت الهی، در صحنه‌ی زندگی بشر ظاهر نمی‌شدند در حقیقت هیچ وقت بشر نمی‌توانست خدا را به معنی قلبی آن، دوست داشته باشد، زیرا دریچه‌ی ارتباط قلبی انسان با خدا باید در تجسم عینی اسماء الهی یعنی انسان کامل برای انسان بروز کند، در چنین حالتی است که انسان در نهایت، در آینه‌ی جمال انسان‌های کامل خدا را می‌یابد. پس اگر پیغمبران و امامان(ع) نبودند، خدا دوستی در فرهنگ بشر تحقق نمی یافت، زیرا اولاً: لازمه‌ی محبّت اتحاد است و لازمه‌ی اتحاد تناسب است. ثانیاً: جمال انسان‌های کامل آینه‌ی نمایش حق می‌باشد و می توان از طریق آن‌ها با حق تماس حاصل کرد وگرنه تماس ما با حق، تماسی است انتزاعی و فکری و نه قلبی.
وقتی شما بر اساس محبّت ذاتی به کمال مطلق، می‌خواهید خدا را دوست داشته باشید باید بدانید خدا در جلوه‌ی عالیه‌ی خود در امام معصوم به نمایش می‌آید، آن‌ها هستند که حق را به نمایش می‌گذارند و نه خود را. از این جهت اگر دقت بفرمائید تنها محبّت به انسان کامل، محبّت حقیقی است، زیرا در عین این‌که بین مُحبّ و محبوب اتحاد برقرار می‌شود، سیر آن محبّت به جهت آن که محبوب، نمایش اسماء الهی است، به محبّت خدا منتهی می‌شود.