باز برگردیم به این موضوع که معلوم شد عدهای در این عالم مُخلَصاند، و خداوند آنها را خالص كرده است و چون آنها را برای خودش خالص كرده هیچكس در آنها هیچ تأثیر و سهمی ندارد و شیطان هم نمیتواند در آنها سهم داشته باشد. حال میخواهیم کمی روی معنی مخلَصبودن بیشتر بمانیم تا روشن شود وقتی عدهای آینهی خواست خدایند چگونه باید به آنها نظر کرد. وقتی نور خدا بر قلب آنها تجلی کرد همان نور از دست و زبان آنها جاری است، و در زیارت جامعهی کبیره خطاب به آنها میگویی: «وَ الْأَدِلاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ»؛ سلام بر شما که راه سیر به سوی رضایت الهی هستید، به این معنی که خواست خدا بر قلب آنها جاری است و نمونهی آن چیزی هستند كه خداوند از بندگانش میخواهد، چون چیزی از خود ندارند و قلبشان محل ارادهی خداوند است.
خداوند میدانسته است که اگر به عموم انسانها چنین مقامی را داده بود نمیتوانستند عصمت خود را نگه دارند و لذا در بین تمام بندگانش عدهای که شایستگی چنین مقامی را داشتند و خداوند از قبل میدانست اینها با تلاشی که دارند آن عصمت را حفظ میکنند آنها را مفتخر به مقام عصمتِ موهبی نمود و آنها را به ما معرفی کرد. شما گاهی به مكه یا زیارت ائمه(ع) میروید و به لطف الهی بهرههای خوبی هم نصیبتان میکنند ولی با غفلتهایی که پیش میآید از دستتان میرود، در حالی که امامان(ع) آن مقام عالی را همواره محفوظ میدارند، در روایت داریم كه هر كس در روز عرفه در صحرای عرفات وارد شد و گفت خدا من را نبخشیده است، سوء ظن به خدا دارد. چون خدا همهی گناهانش را میبخشد. حالا عزیزانی كه به مكه مشرف شدهاند و در عرفات وقوف پیدا کردهاند، بفرمایند آن مقام چه شد؟ میبینید كه رفت. حال اگر به شما بگویند باید حالی که در عرفات بهدست آوردی تا آخر حفظ كنی و شخصیت تو در ازاء حفظ آن حال، ارزش دارد. حساب کنید چه میشود! و چه تکلیف فوق طاقتی را به ما پیشنهاد میکنند.
اینكه میگویند اصلاً فكر رسیدن به مقام اهلالبیت(ع) را نكنید؛ از همین جهت است. یعنی در واقع دارند به ما از سر دلسوزی توصیه میكنند هیچكس فكر این را كه به مقام ما نزدیك بشود نكند. اگر ما آرزو كنیم ایكاش ما هم مثل اهلالبیت(ع) همانطور كه آنها را خداوند به مقام عصمت رساند، معصوم بودیم، ببینید چه خطراتی را برای خود آرزو کردهایم، در حالی که نمیتوانیم کمترین حال معنوی را که در اثر روزهی ماه رمضان به دست آوردهایم حفظ کنیم. باید راضی باشیم که اهلالبیت(ع) به ارادهی حكیمانهی خداوند امامان معصوم ما باشند و ما از خدا بخواهیم توفیق استفاده از آنها را به ما بدهد. مثل تشنهای كه بدون چون و چرا از آب گوارا استفاده میكند. وقتی موضوع را از این دید نگاه کردیم احساس میکنیم برکات اُنس با اهل البیت(ع) شروع شد! چون میفهمیم قصّهی ما نسبت به آنها، قصّهی تشنه است نسبت به آب.
وقتی رسیدیم به اینكه مخلَصین، عین عبودیتاند، عین سجده و عین ركوعاند؛ سعی میکنیم از چشمهی وجود آنها خود را سیراب كنیم. مثل آب كه عین تری است، و انسان تشنه خود را از طریق آن سیراب میکند، به جای این که بگوید چرا من آب نشدم، از آب جهت رفع تشنگیاش استفاده میکند. هنر آن است که متوجه شویم خداوند از طریق پیامبران و امامان معصوم(ع) هدیههایی به عالم بشریت دادهاست و به تأمل بنشینیم كه عجب برکتی است سنت وجودِ حجّت خدا در عالم و چقدر بحث با برکتی خواهد بود مسألهی امامشناسی! بهخصوص اگر متوجه شویم آنها با فرهنگ خاصی که خودشان در آن فرهنگ پروریده شدهاند، ما را به سوی «حق» دعوت میکنند.(213)
ملاحظه كردید كه وظیفهی اهل بیت(ع)، حفظ آن عصمتی است كه خداوند به آنها داده است و آنها قهرمانان بینظیری در حفظ این عصمت بودهاند.
معلوم شد که آیات قرآن خبر میدهند كه عدهای زیر این آسمان هستند كه مخلَصاند و به همان معنایی كه عرض شد، جز خدا هیچ چیز و هیچكس در آنها سهمی و تأثیری ندارد. و این را هم میتوان متوجه شد که وجود اینها مربوط به زمان خاص نیست چون بحث شیطان در رابطه با گمراهی خلق و استثنا کردن مخلَصین در طول تاریخ مطرح است. هنر ما این است كه وقتی روشن شد عدهای با این خصوصیات هستند كه درس نخوانده، عالِماند؛ و قلبشان تماماً ظرف خواست خداست، بگردیم آنها را پیدا كنیم و دامنشان را بگیریم. لذا حضرت رضا(ع) میفرمایند: «اَلْاِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لا یدَانِیهِ اَحَدٌ»؛(214) امام یگانهی روزگارش میباشد که هیچ کس همطراز او نخواهد بود.