میخواهم عرض کنم؛ برای حضور در چنین تاریخی لازم است مراحلی را که باید پشت سر بگذاریم، بشناسیم. درست است از طریق انقلاب اسلامی روشن شده تاریخی جدید شروع شده ولی معلوم نیست همهی ما در این تاریخ حاضر باشیم زیرا حضور در تاریخ جدید یک نوع ارتباطِ روحی با آن را میطلبد. بعضیها میگفتند این انقلاب هم کار انگلیسیها است! چون استکبار بلایی بر سر آنها آورده بود که نمیتوانستند ماوراء معادلاتی که استکبار مدیریت میکند، معادلات دیگری را بپذیرند. متأسفانه هنوز هم ذهنها به کلی از این رسوبات پاک نشده به طوری که هر اندازه رهبر معظم انقلاب«حفظهالله» تأکید میکنند آمریکا دیگر آن آمریکائی نیست که بعد از جنگ جهانی دوم ظهور کرد و شما ناتوانیهایش را در افغانستان و عراق میتوانید ببینید و متوجه شوید شرایط جدیدی واقع شده؛ با اینهمه نمیتوانند در شرایط جدید ناتوانیهای آمریکا را بفهمند. این نشان میدهد بعضیها با اینکه در این زمان زندگی میکنند ولی در تاریخ جدید حاضر نیستند و عرض بنده آن است که ما برای حضور در تاریخ جدید باید مراحلی را پشت سر بگذاریم و چیزهایی را بدانیم که عبارتند از:
الف- شناخت جایگاه تاریخی حضرت امام خمینی(ره)
بنده روی این نکته تأکید دارم که ما برای ارزیابیِ درست حادثههای تاریخی باید جایگاه تاریخی حادثهها را بشناسیم و تأسف میخورم که چرا بعضیها به جای اینکه جایگاه تاریخی افراد و جریانها را بشناسند، به حاشیههای آنها میپردازند - چه حاشیههای مثبت و چه حاشیههای منفی - این موجب میشود تا ما آن حادثه را درست نبینیم و قضاوتهای ما در رابطه با آن حادثه غیر واقعی گردد. حضرت امام صادق(ع) میفرمایند: رسول خدا(ص)فرمودند: در هر قرن انسانهای متعادل و عدولی هستند که این دین را حمل نموده و هرگونه تأویلِ اهل باطل و تحریف افراطیون، و ادعاهای جاهلین را از آن دور میگردانند، همانطور كه کورهی آهنگران پلیدی و چركی آهن را پاک میکند.(29) با توجه به جایگاه تاریخی حضرت امام خمینی(ره) میفهمیم که ایشان در زمرهی آن عدولی است که مأمور حفظ دین از انحرافاتیاست که برای دین پیش آمده است. حضرت امام خمینی(ره) اینچنین حضوری برای تاریخ ما دارند تا دین اسلام که داشت ذیل رنسانسِ غربی گرفتار یک روح فراماسونی میشد و ارزشهای غربی بر آن تحمیل میگشت، تجدید حیات کند و اعلام کنند: اسلام به خودی خود میتواند یک تمدن باشد و حضرت امام از این طریق به مقابله با تمدن غربی پرداختند و ثابت کردند میتوان در مقابل تمدنی ایستاد که سابقهی چهار صد سالهی تمدنی دارد و با مقاومت بر اصول انقلاب، از سختترین نقشههای براندازی که دشمن غربی برای آن کشیده عبور کرد. معلوم است که این عبور، کارِ سادهای نیست و دنیای استکبار به شکلهای گوناگون ما را با چالش روبهرو میکند و چون اساس انقلاب اسلامی برای عبور از تمدن غربی و رجوع به دیانت و شریعت است و با انواع حیلهها و ماهوارهها این اساس را نشانه رفته و بعضیها را نیز تحت تأثیر قرار داده، تأسف از این است که روشنفکر ما با نادیدهگرفتن آنچه در حال وقوع است ادعا میکند سکولاریسمِ ایجادشده بعد از انقلاب، نسبت به دوران پهلوی با شدت بیشتری است.