بنده فکر کنم کتاب «امام خمینی(ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» کمک میکند تا مشخص شود این راه، راه درستی است. و اگر خدایی که ما می خواهیم همین خدایی است که در انقلاب اسلامی ظهور کرده است، پس باید تکلیفمان را با خدا از طریق انقلاب اسلامی روشن کنیم. هنوز معلوم نیست ما با کدام خدا زندگی میکنیم. اگر خدایی که از طریق انقلاب اسلامی در این تاریخ ظهور کرده خدای واقعی است و نه خدای ذهنی و خیالی، پس باید راهی را که پیدا کردهایم محکم بگیریم چون ما را به خدای واقعی میرساند. بنده از این جمله نمیخواهم زود بگذرم که اگر راه صحیح است خودِ راه خود را نشان میدهد. جواب اولیهی بنده آن است که ملزومات حقانیت این راه را خودِ راه نشان میدهد. شما جایتان را درست تعیین کنید. بعد میبینید با آن همه فتنه، کار به خوبی جلو میرود. واقعاً این همه نقشه برای انقلاب اسلامی و این همه پیروزی در دل این نقشهها را ساده میگیرید؟ هر نقشهای که میکشند تا شما را منزوی کنند همان نقشه تبدیل میشود به یک حیات فعال جهت حضورِ هر چه بیشتر انقلاب اسلامی در این تاریخ. دانشمندان دنیا که با اسلام آشنایی دارند اقرار میکنند «اسلام به خودی خود یک مکتب تمدنساز است.» و تاریخ نشان میدهد که چقدر خوب بشریت ذیل تمدن اسلامی خود را تغذیه کرده است. از وقتی انگلستان وهابیت را به عنوان یک فرقه انحرافی تقویت کرد این ماجراها که شما در جهان اسلام میبینید درست شده و صورتی غیر از صورت اصیل اسلام به صحنه آمد در حالی که اینها هیچ ربطی به اسلام ندارد و بحمدالله تاریخ فهم این مسئله نیز در حال ظهور است تا زبان شما به این نکته باز شود که وهابیت ربطی به اسلام اصیل ندارد. مگر شما منتظر این فرصت تاریخی نبودید تا تاریخی شروع بشود و بتوانید در آن تاریخ روشن کنید اسلام چیزی است غیر از اینکه وهابیت ارائه میدهد؟ داعش به کمک آمریکا این فرصت تاریخی را ایجاد کرد. آیا شما جز این را میخواستید که روشن کنید اسلامِ تمدنساز هیچ ربطی به وهابیت که ذیل تمدن غربی خود را معنا کرده است، ندارد. بنده به شما قول میدهم اگر ما بتوانیم به لطف الهی وظیفه خود را در مقابل اسلام تکفیری درست انجام دهیم و در جنگ بین شیعه و سنی که دشمنان اسلام راه انداخته وارد نشویم، چیزی نمیگذرد که ورق برمیگردد و سنت «إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ»(نصر/1) دوباره در این تاریخ رخ نشان میدهد و همه بشریت برمیگردد به سوی حکمتی که حضرت امام خمینی(ره) در این تاریخ به نمایش گذاشتند. حال وظیفهی شما در آن زمان عبارت است از «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ»(نصر/3) در آن صحنه متوجه عظمت پروردگارتان شوید و در متن تسبیح، تحمید کنید و کمالات را به جز به حضرت رب العالمین نسبت ندهید. آیا خود را آماده کردهاید برای آن که در آن شرایط بشریت را تغذیه کنید؟
بنده موافق این نظر عزیزان هستم که میفرمایند: تا ما اصالت وجود را به کف جامعه نیاوریم، تنگناهای فکری ما برطرف نمیگردد. پیشنهاد بنده این است که با خودآگاهی نسبت به اصالت وجود با مردم حرف بزنید. مطمئن باشید مردم آزاد از اصطلاحات فلسفی، اشارهها را درک میکنند. لازم نیست شما اصالت وجود به مردم درس بدهید، بر مبنای اصالت وجود و غیر اصیل بودن ماهیات، با آنها سخن بگویید. کاری که حضرت امام روح الله«رضوان اللهعلیه» انجام دادند. شما نیایید با نگاه متافیزیکی با مردم سخن بگوئید و خود را از حضوری که جهت درک تاریخ لازم است محروم کنید. در این دوران خیلی تفاوت نمیکند که با نگاه متافیزیکی به حقایق با مردم سخن بگوئیم یا با نگاه مادی با آنها حرف بزنیم. در هر حال مردم را از درک حقایق محروم کردهایم و از این جهت عرض میکنم: عموماً برنامههای عقیدتی تلویزیون و برنامههای اکثر مراکز علمی ما، مردم را از درک حقایق محروم مینماید. در فضای متافیزیکی، درس اخلاق و احکام و عقاید، ما را از نیهیلیسیمِ دوران آزاد نمیکند. خودآگاهی تاریخی اقتضا میکند متوجه این امر باشیم. عرض بنده این است که چون این افراد راه را نمیشناسند با ظهور داعش میگویند سفیانی ظهور کرده و یا در موضوع یمن موضوع سید یمانی(39) را پیش میکشند. در حالی که در حال حاضر راه مشخص است و وظیفه ما نسبت به انقلاب و رهبری و در مقابل با استکبار جهانی روشن است. آمریکا آن طرف است و حضرت مهدی(عج) هم این طرف و انقلاب اسلامی نیز مرحله مقدماتی ظهور آن حضرت است. ما گرفتار موضوعی نیستیم که به دنبال سید یمانی باشیم و یا بگردیم سفیانی را پیدا کنیم. آیا امام صادق(ع) در زمان خود این نوع مشکلات را داشتند که به دنبال سفیانی باشند و وظایف خود را مطابق بود و نبود او شکل دهند و یا چون حضرت تاریخ خود را درست می شناختند، همه چیز برایشان مشخص بود و مطابق اقتضای زمانه خود در اوج فعالیت بودند؟ آیا امروز ما ذیل امام صادق(ع) همینطور نمیتوانیم باشیم؟ ما در حال حاضر نسبتمان با دنیایی که باید در آن قرار بگیریم کاملاً روشن است. آری یک وقت طرف راه را پیدا نکرده است وظیفه داریم راه را به او متذکر شویم، ولی وقتی راه را پیدا کرد دیگر باید خودش در آن قدم بردارد تا افق برای او پیدا شود، شما که نمیتوانید به جای او قدم بزنید ولی او به مقصد برسد. بنده نمیدانم میتوانم ما فی الضمیر خود را خدمت عزیزان عرض کنم یا نه. بنده هم همان دغدغهای را دارم که شما دارید. با وجود این دغدغهها عرض میکنم که ببینید در این تاریخ و با تشخیص ظرفیت تاریخی که در آن قرار داریم، چه وظیفهای را باید دنبال کرد. به نظر بنده اگر همین امروز خبر دهند سید یمانی از یک طرف و سفیانی از طرف دیگر به صحنه آمده دقیقاً همین کاری را باید بکنیم که با بودن دولت سعودی و آمریکا از یک طرف و سید حسن نصرالله و امثال آقای سردار قاسم سلیمانی از طرف دیگر، ذیل رهبری حضرت آیت الله خامنهای«حفظهالله» در حال حاضر داریم انجام میدهیم. ما امروز در متن واقعیترین واقعیات قرار داریم، کافی است شما با نگاه وجودی به مسائل نگاه کنید.