جواب: طرح این موضوعات بسیار خوب است و موجب میشود تا بحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره) از اجمال به تفصیل درآید، زیرا وقتی دغدغهها ظهور کند به ظهور راه حلهای دقیقتر کمک میشود. اگر بخواهید یک بحث از تفصیل برخوردار شود حتماً باید ورودهای متفاوتی به آن بشود. در واقع از این طریق میشود با آگاهی کامل در آیندهی تاریخِ خود قدم بگذاریم. این که سؤال میکنید ریشه خوشبینی ما نسبت به آینده کجاست؟ سؤال مهمی را مطرح میکنید که آیا ما چشممان را نسبت به آنچه در اطراف انقلاب میگذرد بستهایم؟ این نوع سؤالات بهانه میشود تا بنده عرایض خود را طرح کنم. به همین جهت تأکید میکنم اگر چیزی هست که باید بفرمائید کوتاهی نکنید.
در دو دیدگاهی که مطرح کردید که آیا انقلاب اسلامی با فضای سقیفه روبرو میشود و گرفتار سقیقهسازها میگردد و دوباره تاریخ ظهور اسلام ناب به حجاب می رود یا نه. دیدگاه ما به این نکته گرایش دارد که تقدیری از طرف خداوند در این تاریخ شروع شده است و در این تقدیر، اتفاقی در حال وقوع است که از بین رفتنی نیست هر چند اگر ما خود را مناسب تقدیر الهی شکل ندهیم، این مائیم که از این فضای تاریخی خارج میشویم و البته قرائن زیادی در تأیید این دیدگاه در میان است، قرائنی که از دیدگاه امثال سلطنتطلبها پنهان مانده و به همین جهت هر هفته و هر ماه منتظر سقوط نظام اسلامی هستند، تعبیر مقام معظم رهبری به فرماندهان سپاه این بود که شماها چه همراهی بکنید و چه همراهی نکنید این انقلاب نتیجه خودش را میگیرد فقط اگر به صحنه بیایید این امر زودتر محقق میشود و شما به هویت لازم دست مییابید.(34)
با نگاهی که کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره) متذکر میشود، از یک طرف جنس آینده، جنس ارتباط اشراقی با حقایق قدسی است و ما از دوران متافیزیک عبور کردهایم و لذا با مردان اشراقی روبرو میشویم و از طرف دیگر باید مقدمات چنین حضوری را با طرح معارف لازم فراهم کرد، کاری که حضرت امام با آثاری که از خود در نوشتههایشان باقی گذاردهاند خودشان ماده اصلی آن را فراهم کردهاند.
اولاً: باید دغدغهی وجود مشکلات جامعه را داشته باشیم و ثانیاً: متوجه باشیم راهکارهای موجود که در متن فرهنگ مدرنیته مطرح است، راهکارهایی نیست که جوابگو باشد و لذا باید با توجه به آن دغدغهها، قلبمان را آماده اشراقِ زمانه کنیم تا از آن طریق به فهم تاریخ زمانه خود راهنمایی شویم و بفهمیم خداوند در این زمان چه چیزی را تقدیر کرده تا در متن آن تقدیر، انسانها را بیازماید. حضرت امام(ره) میفرمایند: «این که روز میلاد پیامبر اکرم(ص)چهارده کنگره از طاق کسری فرو ریخت، آیا نشان بر آن نیست که چهارده قرن تمام کنگرههای شاهنشاهی فرو خواهد ریخت؟»(35) این یک نوع اشراق است که بر قلب حضرت امام(ره) تجلی کرده و متوجه تقدیر زمانه خود میشوند که در این قرن، نظام شاهنشاهی سقوط میکند و دوران حاکمیت خدا بر قلب مردم ظهور خواهد کرد، حالا هر چقدر پادشاهان برای بقاء خود تلاش کنند و یا استکبار فتنهانگیزی نماید به اصل کار ضربه نمی خورد.
بنده نمیخواهم دوستان را دعوت کنم که بدون مبنای حِکمی وارد ذوقیات شوند بلکه بنده با نظر به همان روشی که آیهی 46 سورهی حج مدّ نظرها قرار میدهد با شما سخن میگویم که میفرماید با نظرکردن به آنچه در تاریخ بشر جریان دارد، صاحب قلبی میشوید که در متن آن شعور قلبی، عقل به صحنه میآید، که این عقل، عقل منفک از قلب نیست. میفرماید: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ» آیا در زمین گردش نكردهاند تا قلبهایى داشته باشند كه با آن تعقل کنند، یا گوشهایى كه با آن بشنوند، در حقیقت چشمها كور نیست لیكن دلهایى كه در سینههاست كور است.(36) در چنین دستگاهی حضرت امام میفرمایند: این قرن، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبرین است.
وقتی شرایط جهان را نگاه میکنید براساس آیات و سنن جاریه می فهمیم دارد یک اتفاقی میافتد که انقلاب اسلامی طلوع آن اتفاق بود، با این دید عرض میکنم بنا نیست انقلاب اسلامی در متن خود به حجاب برود ولی اگر ما خود را در زیر سایهی این تقدیر الهی قرار ندهیم حیات توحیدی خود را از دست میدهیم. بنده قائل به این نکته هستم که باید نسبت به آینده و با نظر به روح اشراقی که در صحنه میآید، فعالیتهای خود را شکل دهیم، و تمام کسانی که دعوی پیروی از امام را دارند و انقلاب اسلامی را پذیرفتهاند ولی متوجه این موضوع نیستند جایی در آینده ندارند.
تاریخی که شروع شده، تاریخ بازگشت به گذشته نیست که در متن آن یک سقیفه ظهور کند و سلفیگری جان بگیرد. از این جهت است که به آینده امیدوارم ولی از جهت دیگر دغدغه دارم، زیرا باید جامعه با این روح اشراقی که شروع شده خود را بیابد و امکان درک تقدیر الهی برایش ممکن شود و وظیفه ما است تا به کمک آثار حضرت امام، متذکر روح اشراقی جامعه باشیم و در این راه نگاه به شهداء و سرداران شهید بسیار کارساز است و راز مهمی از این تاریخ در این رابطه برای ما گشوده میشود.(37)
چه انکشافِ ملکوتی در شبهای حمله صورت میگیرد که بسیجیان در راز و نیازهای خود مدتها سر در سجده دارند و در راستای دفاع از انقلاب اسلامی و سربازی این انقلاب، اشک لقاء الهی به آنها امان نمیدهد؟ گویا در راستای فهم درست انقلاب اسلامی در ذیل شخصیت امام خمینی(ره) خداوند آغوش خود را برای آنها گشوده است. آیا این گشودگی جز در راستای نظر به انقلاب اسلامی و جایگاه تاریخی آن محقق شده و اشراقی بس متعالی را در این دوران به صحنه آورده؟ از آن مهمتر وقتی جسد مبارک آنها را پس از سالهای سال وارد شهر میکنند آنچنان درهای آسمانِ معنویت بر قلب مردم آن شهر گشوده میشود که یک شهر اشک میریزد و ذیل نور شهدا عزم ضد استکباری خود را تجدید میکند. این است آن اتفاق مهمی که در این تاریخ واقع شده و از سقیفه و سقیفهسازان عبور کرده. دغدغهها را باید بر روی مبانی ببریم تا از بسیاری از مشکلات به صورتی معجزهآسا عبور کنیم. بعضیها میآیند روی جزئیات انگشت میگذارند، فکر میکنم اگر برای نیروهای انقلاب این نکته روشن شود که اگر هم میخواهند نسبت به انقلاب دغدغه داشته باشند در چه قسمتهایی باید دغدغههای خود را شکل دهند و بر آن تأکید کنند.
صحبت بنده بر سر آن احساس حضوری است که باید با نظر به انقلاب اسلامی داشته باشیم. حرکات و شوق و تلاش مرحوم ملاصدرا نشان میدهد که در زمان خود متوجه است آن چیزی که در حال وقوع بود به مرور در متن حکومت شیعه با مقدمات زیادی قابل تحقق است و اتفاقات زیادی باید بیفتد تا آنچه باید واقع شود به وقوع بپیوندند و اینهمه تلاش و تألیف که انجام داد برای تحقق آن چیزی است که در دل حکومت شیعی در آن زمان شروع شده بود و باید شکل میگرفت. اکثر علمای همعصر او همان نگاه را دارند ولی آنچه تاریخ آن زمان را تغذیه کرد شور و شوق ملاصدرا بود. شیعه چهارصد سال است با نگاهی که ملاصدرا به صحنه آورد در میدان ایستاده است تا آنکه بالاخره آن نگاه منجر به انقلاب اسلامی شد و حالا شما متوجه شدهاید باید موضوع اصالت وجود و تشکیکی بودن آن را به کف جامعه آورد تا روح انقلاب اسلامی فهمیده شود.
شور و تلاشی که در ملاصدرا مشاهده میشود در احساس رسالت تاریخیاش نهفته است. با ملاصدرا در آن زمان اتفاقی افتاد از جنس اتفاقی که با آثار مرحوم شهید آوینی در تاریخ ما در حال وقوع است. بین اکثر ماها اتفاق نظر هست که این انقلاب در متن ریشه تاریخیاش دارد پیش میرود. شاید بتوان گفت حتی میرزا کوچک خان هم «وقتی» دارد، در آن سرمای سوزان و در میان انبوه برفها تمام میشود، به تحقق چنین انقلابی امید بسته است، همانطور که حقیقتاً مرحوم شیخ فضل الله در افق کار خود به صورت اشراقی متوجه تحقق چنین انقلابی است. داستان انقلاب اسلامی هم همین است که چون متوجه آرمانی است از جنس ابعادی که فطرت بشر اقتضای آن را دارد و صورت متعین آن انقلاب، انقلاب مهدوی است، امیدواری و آرمانگرایی را در متن خود زنده نگه میدارد و به جهت روح مهدویتی که در آن نهفته است از سقیفهای که در متن اسلام پیش آمد، عبور کرده است همانطور که تشیع، جریان عبور از سقیفه است.
خیلیها ممکن است از ادامهی انقلاب اسلامی سخن بگویند ولی اولاً: باید در نگاه خود ملزومات تداوم انقلاب را مدّ نظر قرار دهند. ثانیاً: روش اشراقی که انقلاب مطابق آن روش باقی میماند را نیز باید مدّ نظرداشته باشند. این که ما در حال حاضر کجائیم و در این مرحله از انقلاب چه کارهایی باید بکنیم بسیار مهم است. وقتی میگوئیم حقیقت انقلاب اسلامی، یک حقیقت وجودی است معلوم است که اگر انقلاب با چنین هویتی بخواهد به ظهور برسد نیاز به مقدمات زیادی دارد. این درست نیست که ما با یک چرخش سیاسی امیدوار شویم و با یک چرخش سیاسی دیگر ناامید گردیم! چون زیر ساختهای فکری لازم را نداریم در طمأنینه لازم قرار نمیگیریم. اگر در تربیت انسانِ تراز انقلاب اسلامی چارهای نیندیشیم همواره دچار سردرگمی و خودزنی میشویم و همدیگر را مقصر میدانیم، در حالیکه داستان چیز دیگری است و مشکلات ریشه در تنگناهای تاریخی ما دارد.