تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

راز تفاوت دو نگاه

امویان و عباسیان بسیار تلاش کردند تا مسلمانان جهانِ اسلام به اهل البیت(ع)، به عنوان کسانی که شایستگی مدیریت دینی و سیاسی جهان اسلام را دارند، رجوع نکنند و عنصر تُرک در دربار بنی‌عباس در جسارت به اهل البیت(ع) مشهور بود. در هر حال و به هر دلیلی هارون و مأمون به امام رضا(ع) می‌گفتند پسر عمو، ولی شاخصه‌ی ترکان عثمانی ضدیت با اولاد امیرالمؤمنین(ع) بود. با این‌همه درست در اوج حاکمیت ترکان عثمانی، با ظهور سلسله‌ی صفویه، تشیع به عنوان یک دولت ظهور کرد و شیعه حضور تاریخی خاصی پیدا نمود و به یک معنا به فتح تاریخی خاص خود دست یافت. همان‌طور که ما با ظهور انقلاب اسلامی به فتح تاریخی خاص خود دست یافتیم و از این جهت که سلسله‌ی صفویه فتح تاریخی ظهور حکومتیِ شیعی است، جایگاه ذیقیمتی در تاریخ ما دارد، هر چند بعضی از عناصر این سلسله درست عمل نکردند و یا بعضی اعمال ناشایست از بعضی از آن‌ها به چشم می‌خورد. به نظر بنده غفلتی که آقای دکتر شریعتی داشت ولی امثال مقام معظم رهبری متوجه آن غفلت بودند، غفلت از جایگاه تاریخی سلسله‌ی صفوی است. دکتر شریعتی با طرح تشیع علوی و تشیع صفوی، سراغ ضعف‌های جزئی بعضی از پادشاهان صفوی می‌رود و اشکال می‌گیرد که چرا مرحوم مجلسی پادشاه صفوی را تمجید کرده است، غافل از این‌که زعمای دین متوجه شده‌اند با ظهور دولت صفوی تاریخ جدیدی شروع شده و لذا امثال شیخ بهایی و محقق کرکی از بعلبک لبنان حرکت می‌کنند و به سوی دربار صفوی می‌آیند تا مسیر آینده‌ی تاریخ را مدیریت کنند، چون می‌فهمند جایگاه دولت صفوی در تاریخ چه جایگاهی است و این مسیر به حاکمیت تشیع با فرهنگ علی(ع) منتهی می‌شود و نه به حاکمیت شاه عباس صفوی. باید متوجه علت تفاوت این دو نگاه به سلسله صفویه بود. تاریخ‌دانانی مثل آقای دکتر موسی نجفی به خوبی متوجه روحیه‌ی تمدن‌سازی سلسله‌ی صفوی ذیل اسلام اهل البیت(ع) شده‌اند و با توجه به این نکته است که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله»‌ در مقایسه‌ی صفویه با قاجار، سلسله‌ی قاجار را شدیداً می‌کوبند در حالی‌که برای صفویه ارزش قائل‌اند.(75) این نوع ارزش‌گذاری که ایشان نسبت به صفویه دارند به جهت شناختی است که نسبت به جایگاه تاریخی سلسله‌ی صفویه دارند نه افراد آن‌ها.
مشکل دکتر شریعتی نسبت به سلسله‌ی صفویه را همین امروز بعضی‌ها نسبت به انقلاب اسلامی دارند که نمی‌توانند جایگاه تاریخی انقلاب را بفهمند، می‌گویند اگر انقلاب اسلامی شده چرا هنوز بی‌حجابی هست و ادارات ما اسلامی نیست، این‌ها از این نکته غافل‌اند که همیشه انحطاط‌ تمدن‌ها به صورت فرایند واقع می‌شود و طول می‌کشد تا تمدن جدیدی به جای تمدن قبلی با عالَم مخصوص به خودش، حاکم شود. ما در طلیعه‌ی گذارِ تاریخی از فرهنگ غربی به فرهنگ دینی هستیم و نه در پایان آن. طلیعه، یعنی آغاز یک آغاز، چیزی که در این‌جا مهم است فهمِ جایگاه تاریخی این پدیده است. از عظمت تاریخی سلسله صفویه همین بس که دولت عثمانی حاضر شد با نادرشاه کنار بیاید به این شرط که نادرشاه از این که صفویه مذهب رسمی کشور را تشیع اعلام کرده بود، کوتاه بیاید و با کوتاه‌آمدن نادرشاه، نادرشاهی که در اذهان مردم به سردار ملی مشهور بود به ننگ ملی تبدیل شد.