تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

عقلی برتر از حکمت و عرفان رسمی

اگر ما معتقدیم امام خمینی(ره) عقل برتر از حکمت و عرفان رسمی است، منتظر باشید نحله‌های فکری فرهنگی به طور جدّی به امام رجوع ‌نمایند. شما بعد از مدتی که حکمت می‌خوانید ملاصدرا می‌شوید، این خوب هست. وقتی بیایید عرفان بخوانید محی الدین می‌شوید. حال امام(ره) که این دو فکر را شناخته آمده است در اجتماع کارهایی را به صحنه آورده که نه شبیه ملاصدرا است و نه شبیه محی الدین. کتاب‌های حضرت امام(ره) نشان می‌دهد در حکمت و عرفان مجتهد مسلم است. در فقه هم که معلوم است. ولی عقلِ برتر از حکمت و عرفان رسمیِ او نتیجه‌اش نوعی از حیات است که با انقلاب اسلامی در حال ظهور است. لذا اگر شما بخواهید در این تاریخ در حیات درستی قرار بگیرید باید با چنین عقلی که حضرت امام به عالَم آوردند خود را معنا کنید. بنده باید در جای خود این عرایض‌ام را تبیین کنم اما حداقل این نکته را مورد توجه و تأمل قرار دهید که چطور می‌شود امام(ره) بعد از این همه فعالیت و این‌همه حضور در مجامع علمی، یک مرتبه این‌طور وارد تاریخ می‌شود که هیچ‌یک از علماء گذشته این‌طور به صحنه نیامدند؟ بنده در جایی عرض کرده‌ام حکمت صدرایی از جهتی ادامه‌ی حکمت قبلی نیست نه بدان معنا که ملاصدرا اندیشه‌ی فارابی و شیخ الرئیس و شیخ اشراق را زیر پا گذاشته بلکه بدین معنا که آن‌ها را بازخوانی کرده، هر چند بر روی قله‌ی آن اندیشه‌ها ایستاده است اما دارد به یک حیات دیگری اشاره می‌کند، به حیاتِ برگشت به اصالت وجود و وحدت تشکیکی وجود. این چیزی است که قبلی‌ها نداشتند و به یک معنا باید گفت ملاصدرا از فلسفه‌های قبل عبور می‌کند.(38) حضرت امام خمینی(ره) از خیلی چیزها باید عبور می‌نمود تا جایگاه مردم در منظرشان ظهور می‌کرد، مردمی که قلبشان محل تقدیر زمانه ما شده است. گویا حضرت امام وقتی می‌خواهد با خدا سخن بگوید و با تجلیات انوار الهی مأنوس شود این مردم را نگاه می‌کند و در آینه مردم اراده الهی را در این تاریخ می‌نگرد. البته باید مواظب باشیم این مباحث حالت ذوقی صرف به خود نگیرد و از حالت عقلِ برتر به حالت ذوقی عدول ننماید.
عموم مخاطبان ما یا سخن ما را غیر قابل عمل می‌دانند و یا ذوقی به شمار می‌آورند و نه عقلانی و این یک خلأیی است که باید روی آن فکر کرد. زیرا عموماً نشست‌های فکری در شرایطی به‌سر می‌برند که روی این نوع مباحث فکر نکرده‌اند و باید به کمک آن‌ها آمد و باید خود را برای آینده‌ای که بتوان به جبهه‌ی فکری انقلاب کمک کرد، آماده کرد. نمی‌گویم از حالا راه بیفتید این طرف و آن طرف و یا برعکس گوشه‌نشینی کنید و آنچه را باید در تبیین سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی(ره) انجام داد انجام ندهیم، عرض بنده آن است که تلاشی برای مطرح‌کردن این نوع نگاه برای عموم نداشته باشید. آن کسی که بخواهد در مورد آینده فکری فرهنگی انقلاب فکر کند خودش آنچه را باید ببیند و به آن رجوع کند انجام می‌دهد. هدایت دست خدا است و خدا ما را به بهترین نگاه نسبت به انقلاب راهنما است. ملاحظه کردید چقدر تلاش می‌کنند شیعه دیده نشود ولی آیا زیباتر از آنچه در پیاده‌روی اربعین این سال‌ها انجام می‌شود، برای دیدن شیعه ممکن است؟ آیا نباید گفت: اربعین استراتژی شیعه است برای جهان؟ خیلی تلاش می‌کنند آن را نبینند ولی از این به بعد غیر ممکن است این مسئله را نادیده بگیرند، زیرا این حرکت در متن نهضت حضرت اباعبداللّه(ع) نهفته بود. بشر امروز که آمادگی ورود به لایه‌های عمیق‌تر آن نهضت را پیدا کرده است، به آن لایه رجوع دارد. در مورد انقلاب اسلامی نیز قضیه از همین قرار است.