تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

مجال تفکر به خود

در مقطعی از تاریخ عده‌ای از ما باور کرده بودیم که مشکلات ما ناشی از سنت دینی است و راه برون رفت از آن مشکلات و به تعبیر آن‌ها انحطاط را در غربی شدن دیدیم و برگشتیم به پیوندی که در گذشته در آریایی بودن با غرب داشتیم و عملاً در ذیل تفکر شرق شناسان که شیفته دوران قبل از اسلام بودند، قرار گرفتیم. در این راستا بود که نتوانستیم به حضور تاریخی زعمای دین نظر کنیم و عملاً راهی جز چنگ زدن به مفاهیم غربی در پیش روی خود نیافتیم. این است که تا امروز هنوز مجال تفکر به خود را پیدا نکرده‌ایم، تا به اندیشه‌ای که در ایران اسلامی به خصوص از صفویه به بعد جاری بوده، توجه کنیم و به هویت ملی خود که با جنبش‌هایی مثل تنباکو و عدالت‌خانه از طریق علماء و زعمای دین به ظهور رساندیم، نظاره کنیم و مسئولیت ادامه انقلاب اسلامی را در مسیری که در این دوران انقلاب در مقابل ما - بیرون از فرهنگ غربی- گشوده است به عهده گیریم.
اگر سیره‌ی زعمای دین را با «وقتِ» آن درست بشناسیم، این دریافت موجب بصیرت ما در امروز تاریخ‌مان می‌شود و می‌توانیم جایگاه خود را در جهان كنونی بشناسیم و مستعدِ برون‌شدن از عالمِ یك ساحتیِ حرصِ مصرف شویم.
جهان كنونی یك‌ساحتی و نیست‌انگار شده است. این نیست‌انگاری با حرف و بحث و قیل و قال از میدان به‌در نمی‌رود. و اگر ندانیم زمانِ نیست‌انگاری چگونه فرا رسیده و تقویم جهان را دگرگون كرده است، از عهده‌ی خروج از آن بر نمی‌آییم. اگر بشر باید از بلای نیست‌انگاریِ روئیده در غرب و گسترش یافته در سراسر جهان نجات یابد، ابتدا باید متوجه باشد در دفع این بلا چندان كاری از علم و فضل بر نمی‌آید. باید به نمونه‌هایی نظر کند که در زمانه‌ی خود توانستند جهان خود را مطابق آموزه‌های دینی مدیریت کنند، این موقوف و موكول به پیش‌آمدن تفكر و همتی است كه سرچشمه‌اش نقطه‌ی اتصال ما با آسمانِ «وجود» است و از این جهت زعمای دین كه با این نقطه‌ی اتصال بیگانه نیستد، می‌توانند متذکر راه تجدید عهد با عالَم معنا باشند. تجدید عهد، بازگشت به گذشته به صورت سلفی‌گری نیست بلكه به عهده‌گرفتن كار و وظیفه‌ای است كه هنوز ادامه‌ی آن به اتمام نرسیده است و از این پس باید انجام شود. هر عهد‌بستنی، ناظر به آینده است و هیچ عهدی نیست كه در گذشته سابقه‌ای نداشته باشد. رجوع به سوابق تفكر و تجدید عهد با نظر به زعمای دین در ما تعلق خاطر و همت پدید می‌آورد و دست‌ها و زبان‌ها را هماهنگ می‌سازد. در یك جمله بگویم تجدید عهدِ تاریخی همزبان‌شدن با زعمای دین در گذشته است. در این همزبانی است كه از سیره‌ی آن‌ها بعضی درس‌های ناآموخته‌ را می‌توان فراگرفت. این تلقی اقتضا می‌كند كه در برنامه و نحوه‌ی رجوع به گذشته‌ی خود به‌كلّی تجدید نظر كنیم و از گذشته‌ای که توسط فرهنگ غربی مصادره شده و راز پایداری ما است، پاس داریم.