اگر در تاریخی که قوامش در اراده معطوف به قدرت است خود را جستجو کنید نهایت کارتان آن است که به غرب منتهی میشوید و مجبور خواهید شد مستقیم و یا غیر مستقیم مقابل نظام اسلامی ایران بایستد. زیرا از یک طرف به چیزی ماورای قدرت نمیتوانید فکر کنید و از طرف دیگر انقلاب اسلامی که خود را ماورای حضور در تاریخی که ادامه غرب است معنا کرده، جایی برای شما ندارد. انقلاب اسلامی اساساً نمیخواهد در آن فضایی که غرب در آن است، دیده شود و میداند مردم کشورهای جهان اسلام انقلاب اسلامی را میبینند ولی نه در رسانههای غربزدهی کشورهای اسلامی و این یکی از شاخصههای تمدنی است که جدا از تمدن غربی در حال ظهور است. مثل حضوری که مردم در این سالها در مراسم اربعین امام حسین(ع)، ماورای تعریفی که تمدن غربی از مردم و حضور مردم دارد، در این تاریخ حاضر شدهاند و در حال شکلدهی به دنیای خود میباشند.
اگر نصاب حضور در تاریخ، حضور جمهوری اسلامی است و نصاب حضور حضرت امام حسین(ع) در حرکات میلیونی پیادهروی اربعین است، حواسمان باید باشد که بنا نیست در تاریخی که ادامهی غرب است دیده شویم. بناست یک نوع حیات فرهنگی خاصی مثل حضور هوا در تاریخی که ما در آن قرار داریم، به صحنه آید و این نوع حضور بسیار مهم است. مقام معظم رهبری بعد از آن که بر اهمیت چنین کارهایی تأکید میکنند در ادامه میفرمایند:
«نگاه کنید این کار وسیع و عظیم شما چه آفتهایی میتواند پیدا کند»
ایشان روی این نکته میمانند که اگر میخواهیم مقابل جبهههای استکباری کار کنیم باید برنامه داشته باشیم و کارمان هدایت شده باشد و این هم با تشکیل جبهه ممکن است. کار تشکیلاتی، درست به همان اندازه که بزرگ است، آفت دارد و اگر نتوانید آفتهایش را بشناسید برکاتش از دستتان میرود. میفرمایند توجه به آفتهایی که ممکن است پیش آید «به نظر من واجبترین کارها است» زیرا آفت در کارهای فرهنگی تدریجی وارد میشود و از این جهت به پشتوانه فرهنگی محکمی نیاز دارید تا گرفتار سطحینگری و تحجرهای خطرناک نشوید. رهبری تأکید میکنند:
«اگر این پشتوانه علمی و نظری را نداشتید وسط راه، تشکیلات شما ممکن است دچار انحراف شود.»
بر این اساس روی پشتوانه فکری باید حساس بود زیرا گروهی ممکن است از نظر اخلاقی، رجوعشان به یک استاد اخلاق یا از نظر فقهی، رجوعشان به یک فقیه باشد، در حالی که تشکیلات فرهنگی همهاش فقه و اخلاق نیست بلکه نیاز به یک فکر بزرگ تاریخی دارد تا زمانهای را که شروع شده است بشناسد. در این رابطه حرف بنده این است؛ اگر کانونهای فرهنگی نتوانند ماورای فقه و اخلاق، به حضرت امام خمینی(ره) رجوع کنند بعد از مدتی به سادهپنداری دچار میشوند. چیزی که شما در حال حاضر در تعدادی از کانونهای فرهنگی ملاحظه میکنید.
سؤال: با توجه به اینکه بعضی از شخصیتهای فرهنگی، خود را در جبههی فکری پیدا کردهاند و در حال فعالیت و نقشآفرینی هستند، حال چه دیده شوند و چه دیده نشوند. در این میان سؤال ما این است کانونهای فرهنگی این وسط چه کارهاند؟ بنبستمان اینجا است که نمیدانیم آیا تاریخ تحقق تشکّلهایمان ظهور کرده و یا اصلاً نیازی به این تشکّلها نیست ولی از آنجایی که مقام معظم رهبری میفرمایند: من دنبال شما میگشتم حالا خدا را شکر پیدا شدید. معلوم است وقت چنین حضوری فرا رسیده، حال چرا فعالیت فرهنگی مناسب اهداف انقلاب از طریق کانونهای ما به ظهور نمیرسد؟ این سؤال برای ما مهم است بهخصوص برای انجام فعالیتهای فرهنگی که ادامهی تاریخ غرب نباشد.