تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

کجا باشیم که هیچ جایی نباشیم؟

از آنجایی که انقلاب اسلامی یک اندیشه ارزشی است طرفداران انقلاب به این مشکل افتاده‌اند که هر کدام با تأکید بر ارزش‌های انقلابی در نگاه خود نگاه دیگری را نسبت به انقلاب نفهمند و عملاً با سعه صدر لازم با هم برخورد نکنند. مگر این مشکل، مشکل کمی است که نیروهای انقلاب اسلامی نسبت به خود در تعامل لازم نیستند و همدیگر را نمی‌فهمند؟ با توجه به این مشکل می‌توانیم به خود آییم که یک جای کارمان لنگ است و از خود بپرسیم چه کاری باید بکنیم تا از این که نیروهای انقلاب هر کدام یک جزیره‌ای شده‌اند، رهایی یابیم و به وسعتی برسیم که هر کدام ذیل انقلاب اسلامی همدیگر را درک کنیم؟
رسالت ما در قضیه فوق بسیار حساس است. شاید سؤال بفرمائید چگونه می‌توانیم این رسالت را به نتیجه برسانیم؟ برای جواب به این سؤال برمی‌گردیم به این مطلب که «کجا باشیم تا هیچ جا نباشیم» ولی کاری کنیم که نیروهای انقلاب همدیگر را درست ببینند، همدیگر را به وسعت تاریخی که با انقلاب شروع شده درک کنند تا از خودخواهی‌ها و تنگ نظری‌ها و سطحی بودن در آیند؟ آیا جز این است که تنها گروهی می‌توانند همدیگر و دیگران را درست بفهمند که اندیشمندانه فکر کنند؟ آیا جز این است که اگر گروهی صرفاً گرفتار عمل‌زدگی شود، تفکرِ طرف مقابل را نمی‌فهمد تا اگر در یک راه قدم بر می‌دارند با او احساس یگانگی کند؟
تأکید مقام معظم رهبری برای گروه‌های فرهنگی آن بود که سعی کنند دیده نشوند و این دیده نشدن غیر از آن است که حرف اساسی نداشته باشند. شما حرف اساسی داشته باشید و به جای مطرح کردن خودتان حرف اساسی‌تان را مطرح کنید تا وجودِ شما یک تذکر باشد برای سلوکی که هر کس نیاز دارد و باید به آن نزدیک شود و البته این کار راهکارهای خود را می‌طلبد. اگر بناست برای سایر نیروهای انقلاب یک تذکر باشیم، این تذکر، سلوک خود را می‌خواهد، این نوع فعالیت با فعالیت‌های دیگرِ فرهنگی فرق دارد، تا آنجا که اگر یکی با شما جدل کرد، سلوکی که می‌خواهد یک تذکر باشد، حتماً در آن صحنه کوتاه می‌آید، در صورتی که اگر بخواهید جواب طرفی را که به روش جدلی شبهه ایجاد کرده است بدهید باید در میدان باشید و دیده شوید و این در جای خود لازم است و عده‌ای باید این کار را به عهده بگیرند.
کوتاه آمدنی که بنده عرض می‌کنم کوتاهی نسبت به اشاره‌ای که به عهده داریم نیست بلکه قصه‌ی ما قصه آن می‌شود که گفت:
گر شوم مشغول اشکال و جواب.....تشنگان را کی توانم داد آب
همان‌طور که اگر با جدّیتِ کامل وارد بازی فوتبال شدید استعدادهای عجیبی برایتان ظهور می‌کند که تصورش را هم نمی‌کردید، اگر راه ورود به آن میدانی را که عرض کردم شناختید و سلوک لازم را در این رابطه با زندگی خاصی پیشه کردید، استعدادهای ناشناخته‌ای برایتان ظهور می‌کند که ابداً در زمانه‌ای که در آن زندگی می‌کنید قابل شناخت نیست مثل آن که طرفداران فوتبال از احوالات عالمانِ بالله بیگانه‌اند.