جواب: بسم الله الرّحمن الرّحیم
ابتدا باید روشن شود چرا میگوئیم حضرت امام خمینی(ره) صاحب انقلاب در همهی عوالماند. اگر این موضوع درست تبیین شود خودتان تصدیق میکنید که میشود چنین برداشتی نسبت به انقلاب داشت. روشن است که در زندگی خود گاهی رجوع به «اعتباریات» داریم و گاهی به «حقایق». اعتباریاتِ اجتماعی چون ریشه در نفسالأمر و واقعیت ندارد، انعکاس آنها به صورت تجلی وجودی از منبع قدسی آنها در نفس ناطقهی ما صورت نمیگیرد بلکه ریشه در خیالات و توهّمات ما دارد، در حالیکه وقتی شما به حضرت حق رجوع میکنید و میگوئید یا رزّاق، در خیالات و توهّمات خود چنین رجوعی ندارید بلکه رجوعتان رجوع به حقیقتی است که در عالم هست و چون رجوعتان رجوع درستی است حضرت اللّه مطابق رجوع شما با اسم رزّاق بر جان شما و بر زندگی شما تجلی میکند و شما با نور رزّاقیت او روبهرو میشوید و به جایی میرسید که دیگر احساس نمیکنید مسئول رزقتان هستید، راحت حضرت رزاق امور شما را به عهده میگیرد، به طوری که متوجه میشوید آنجایی هم که نباید چیزی به عنوان رزق برای شما برسد، نمیرسد و درنتیجه برای بهدستآوردنِ رزق خود حرص نمیزنید. بعضیها چون متوجه حضور حضرت رزاق در هستی نیستند فکر میکنند اگر بیشتر تلاش کنند آنجایی که حضرت رزّاق بنای رزق بیشتری برایشان ندارد، میتوانند با تلاش یا با توسل به امور غیر شرعی مثل رشوه دادن و رشوه گرفتن، رزق بیشتر بهدست آورند ولی شما در نظر به حضرت رزّاق، رجوعتان در مورد رزق، رجوعِ به حقیقت خواهد بود و انعکاس حقیقت را شما در خودتان حس میکنید و برای بهدستآوردن رزق، حرص نمیزنید.
حال وقتی حضور حضرت رزاق را پیش خودتان داشتید دیگر مطابق مرزوقیت خودتان در عالم حاضر میشوید. یعنی شما با توجه به این امر یک نوع وجود خاص در تمام عوالم دارید، هر جا حاضر بشوید از جهت این که شما صاحب این نوع رزق هستید و مرزوق حضرت رزّاق میباشید، در آن جاها حاضرید. یعنی حضرت حق در همهی عوالم که شما حاضر هستید با این تجلی که نسبت به شما دارد که مرزوق حق هستید، با شما حاضر است و شما با چنین حضوری در عوالم گوناگون حاضر میباشید. در مباحث معاد هم عرض شده وقتی میگوئیم شما در همه عوالم حاضرید یعنی هماکنون حتی تا قیامتتان حاضرید. این مثال رزّاقیتِ حضرت حق و مرزوقیت خود را در نظر داشته باشید و متوجه باشید رزاقیت خدا با نظر به مرزوقیت شما همواره با شما هست و از این لحاظ شما در عوالم مختلف با این هویت حاضر هستید. هر جا میروید حضرت حق به اعتبار مرزوقیت شما با رازقیتش با شما ارتباط دارد. تا وقتی که ارادهی رجوع به رزّاق در شما هست، مرزوقیتتان به عنوان نحوهی خاص تجلی رازقیت حق، برای شما هست. در همین دستگاه اگر شما به جای رجوع به حضرت رزّاق، در یک نگاه اجتماعی به حق رجوع داشته باشید و حق براساس طلب شما بر قلب شما تجلی کند، موضوع از همین قرار خواهد بود. مشروط بر آنکه دین را حقیقت بدانید تا رجوع شما ذهنی و اعتباری نباشد.
اولین چیزی که ما باید متوجه باشیم «تفکیک بین اعتبار و حقیقت» است. اگر از این موضوع غفلت کنیم کاملاً بیرون تاریخ خواهیم ماند. اگر با حضرت حق رجوعِ وجودی و قلبی داشتید با تجلی توحیدی حق روبهرو میشوید. در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» بحث شد که وقتی نسبت به حضرت حق رجوعِ توحیدی خاص پیدا کنید منجر به تجلی خاصی از طرف حضرت حق، مطابق آن رجوع میشود، و در این رابطه رسول خدا(ص)فرمودند: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»(111) از طرف پروردگار شما در زندگی شما نفحاتی هست شما خود را در معرض آن نفحات قرار دهید. هرکس مطابق آمادگی روحی که در خود ایجاد کرده در معرض نسیم رحمت الهی قرار میگیرد. حکیمی که منتظر دریافت مفهوم عقلی است، بهرهاش نسیم عُقلایی میشود و عارفی که مترصد شهود قلبی است نسیم قلبی بهرهی او میگردد. شما در عالَم خودتان از طریق نفحات الهی به حقیقتی میرسید و بعد به دنبال استدلال هستید تا آن را اثبات کنید. استدلالها اصل حرف افراد نیست، آن عالَمی که آنها در آن عالَم به حقیقتی رسیدهاند اصل است. استدلال، روش نشاندادن آن حقیقت است به کسانی که خودشان آن حقیقت را احساس نمیکنند.
با توجه به نکتهی فوق اگر عالَم شما انقلاب اسلامی شد و اگر در درون انقلاب اسلامی برای حفظ انقلاب به حق رجوع کنید، حضرت حق بر مبنای رجوع شما با شما برخورد میکند و متجلی میگردد. یکی وسعتش به وسعت شهید بهشتی میشود و با آن حیطه و آن حضور تاریخی که او داشت، نتیجهاش این میشود که اقدام به کار بزرگ تشکیل حزب جمهوری اسلامی میکند. حزبی که شهید بهشتی راه انداختند غیر از آن حزبی بود که بعداً گرفتار نگاههای محدود ایدئولوژیک شد و به اصطلاح محل نیروهای راست انقلاب گشت. شهید بهشتی آنقدر حیطه و وسعت داشت که بتواند نیروهای انقلاب را با سلیقههای مختلف برای اهدافی بزرگ در حزب جمع کند. چیزی که شما در حال حاضر در مقام معظم رهبری میبینید. نیروهای انقلاب با طیفهای مختلف فکری همه عالَم خودشان را در رهبر انقلاب میبینند و حس میکنند میتوانند در آن عالَم تنفس کنند. این نوع شخصیت وسعت خاص خود را میخواهد، کار هر کسی نیست، هستند کسانی که آدمهای خوبیاند ولی دارای چنین وسعتی نیستند. این را به این جهت عرض میکنم تا بگویم در حضوری صادقانه به وسعتی که در عالَم حضور داشته باشید، حضرت حق بر همان اساس بر شما متجلی میشود و شما با آن نور در عالم حاضر میشوید.
بنده میخواهم این را عرض کنم که این حضور را موسمی و موقت نبینید. ما وقتی با حضور اعتقادی و قلبی در این عالَم حاضر باشیم همیشه در عالَم حاضریم چون با حضرت حق که همیشه هست ارتباط بر قرار کردهایم، دیگر معنا نمیدهد بگوئیم تا چه موقع در این عالَم هستیم. در ارتباط حضوری با حضرت حق، انسان به لطف الهی در حیاتی قرار میگیرد که نسبت به آن حضور، همواره دارد زندگی میکند و تا عزم او جهت آن رجوع در صحنه است آن حضور در صحنه است.