تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

امید در هر جایی نمی‌روید

نگاه فوق که حضرت علی(ع) متذکر می‌شوند، به‌خصوص در امور فرهنگی بسیار مهم است زیرا تا ملتی از نظر فرهنگی به مرحله‌ای از کمال نرسد، شرایط تحقق آرمان‌های بلند را پیدا نمی‌کند و از طرفی می‌فهمیم جایگاه ملت ما نسبت به اهدافِ مدّ نظرمان کجاست و شناخت چنین نکته‌ای یکی از شاخصه‌های اصلی زعیم جامعه‌ی اسلامی بوده و هست. زیرا امید در هر جایی نمی‌روید و باقی نمی‌ماند و رشد نمی‌کند. امید برای جوانه‌زدن، نیاز به هوایی دارد که در خیال و توهم ملت نباشد بلکه در واقعیات تاریخ او شکل گرفته باشد. امید به غرب و غفلت از جامعه‌ای که باید از طریق دین و به کمک زعمای دین اداره شود، نه‌تنها گُل امید را پایمال می‌کند بلکه خورشیدی که امید به آن می‌نگریست را نیز نابود خواهد کرد و نقش دین را از اساس که مهم‌ترین عامل در اداره‌ی جامعه بشری است نخواهد دید.
امام صادق(ع) می‌فرمایند: « فِی حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ»(25) در دستورهاى حكیمانه‌ی آل داود چنین آمده است که وظیفه‌ی انسانِ خردمند است كه زمانه‌ی خویش را بشناسد. زیرا در شناخت زمانه است که انسان می‌تواند برنامه‌ریزی صحیح داشته باشد و قدم‌به قدم کارها را جلو ببرد تا به مقصد نهایی برسد و نیز می‌فهمد در کجای تاریخی که باید به آن برسد، قرار دارد. مثلاً می‌فهمد هنوز به آن مرحله‌ای نرسیده‌ایم که بتوانیم از غرب‌زدگی خود آگاه شویم و عزم عبور از آن را پیدا کنیم، یا هنوز به آن مرحله از خودآگاهی نرسیده‌ایم که نسبت به وحدت جامعه‌ی اسلامی بیشتر از رعایت مستحبات حساس باشیم. تا از ذخیره‌های معنوی خود به خوبی استفاده نمائیم و بفهمیم نیازهای زمانه ما حقیقتاً چه چیزهایی است. مشکلات غرب را مشکلات خود ندانیم و با راه‌حل‌های غربی در صدد مشکلاتی که عموماً مشکلات ما نیست برنیاییم.
حضرت صادق(ع) می‌فرمایند:«الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس‏»(26) آن‌كس كه نسبت به زمان خود عالم باشد، امور نامعلوم و غیر قابل پیش‌بینی به او هجوم نمی‌آورند. انسان‌هایی که روح زمانه‌ی خود را نشناسند در خلأ تحلیل فرو می‌افتند و در مقابل اموری که باور نمی‌کردند پیش آید، تحلیل ندارند. در حالی‌که اگر انسان روح زمانه‌ی خود را بشناسد می‌پذیرد که بالاخره ما باید منتظر چنین موضع‌گیری توسط مردم می‌بودیم و باید می‌دانستیم نخبگان ملت تا کجاها با مردمِ انقلابی همراهی می‌کنند و از کجا متوقف می‌گردند. رهبران بزرگ با توجه به همین امر است که بر اساس توانایی ملت، مردم را جلو می‌برند و با نخبگان نیز مدارا می‌کنند و از مردودشدن بعضی از نخبگان جا نمی‌خورند.