سؤال: بعضاً گفته میشود مسلمانانِ غربزده، دین را در خدمت تجدد قرار میدهند، چگونه دین در خدمت تجدد قرار میگیرد؟
جواب: رسالت دین آن است که انسان را از یک طرف به مبدأ عالم متصل گرداند، و از طرف دیگر او را در معاد و ابدیتش سعادتمند نماید، و این یعنی فهمیدن سنت «اِنَّالِلَّهِ وَ اِنَّااِلَیهِ راجِعوُنَ»؛(169) حال اگر دین از مقصد اصلی و رسالت واقعیاش خارج شد و وسیلهی تأیید فرهنگ و تکنولوژی غربی قرار گرفت، گفته میشود دین در خدمت تجدد قرار گرفته است. در این حالت سعی میشود از طریق طرح بعضی از آیات و روایات به کمک فرهنگ مدرنیته بروند تا دینداران زشتیهای مدرنیسم را متوجه نشوند. نباید از این نکته غافل شد که ذات فرهنگ مدرنیته پیروی از میل انسانهای بریدهشده از عالم قدس و معنویت است. حال اگر كسی از دین نیز چنین انتظاری را داشته باشد که از طریق دین به امیال نفسانیاش دامن بزند، عملاً دین را در حجاب مدرنیسم میبرد و با این کار در واقع دین را اسیر تجدد میکند، و دینی که محدود به تأیید اهداف فرهنگ غربی شد دیگر كارایی لازم را جهت هدایت انسان به سوی حقیقت، نخواهد داشت.
وقتی متوجه باشیم دین باید مبنای تفسیر همه چیز باشد، و هر حادثه و واقعهای را باید از منظر دین ارزیابی كرد، دیگر دین را از منظر فرهنگ مدرنیته ارزیابی نمیکنیم، بلکه فرهنگ مدرنیته را از منظر دین به ارزیابی مینشینیم. در این صورت حادثهها ما را از وطن ثابت و اصلیمان - که همان زندگی با حقایق قدسی است- جدا نمیكند و به سرگشتگی و هردم به كاری نمیكشاند، ولی اگر از مقام ارتباط با حقایق ثابت عالَم که دین عامل آن است، جدا شدیم، گرفتار روزمرّگی میشویم که در فرهنگ مدرنیته هر روز شاهد آن هستیم.
اگر تعلّقمان به فرهنگ مدرنیته باشد و از دین هم نتوانیم بگذریم، سعی میكنیم فرهنگ مدرنیته را رنگ دینی بزنیم تا راحتتر با تجدد کنار بیابیم. در این حال دین را جهت سعادت خود به كمك نگرفتهایم بلكه دین را وسیلهی توجیه تمایلات غیر دینی خود قرار دادهایم، با این تصور که سعادت خود را همانی میدانیم که مدرنیته به ما پیشنهاد میکند. و معنی اینکه چگونه دین در خدمت تجدد قرار میگیرد، همین است.