تربیت
Tarbiat.Org

علل تزلزل تمدن غرب
اصغر طاهرزاده

ماشینیسم؛ رباینده‌ی درخشش حیات

با حضور ماشین در تمدن جدید، دیگر انسان نمی‌تواند حاصل حیات خود را در كار خود ببیند. در حالی‌كه انسان دوست دارد خودش باشد و حاصل كار خود را در ساخته‌ی خود احساس كند. ولی در این تمدن همچنان که عرض شد، كارگران به‌جز خدمتگزاران و بردگان ماشین، چیز دیگری نمی‏توانند باشند، بلكه خود، عضوی از پیكر ماشین‌اند. كوزه‏گر هنگامی كه كوزه‌ای می‏سازد، حس می‏كند كه خودش آن کوزه را ساخته و به عنوان یك انسان مشغول تولید چیزی است که می‌خواهد تولید کند. ولی كارگری كه در كارخانه‌ی‌‌ بافندگی در حال كار است، حس می‏كند كه ماشین كار می‏كند و او به عنوان یك ابزار در خدمت ماشین است. كوزه‏گر می‏تواند حاصل ده سال تجربه‌ی خود را در آخرین كوزه‌ای که ساخته، ببیند و نیز آن تجربه‌ها را در آخرین كوزه با آن ظرافت‏ها به نمایش گذارد و خود نیز به تماشای آن بنشیند، در واقع در آینه‌ی آخرین کوزه، ده سال عمر خود را بازیابی می‌کند. اما كسی كه ده سال کنار ماشین بافندگی عمر خود را طی کرده حاصل كارِ روز آخر عمر او با روز اول برایش یکسان است، چون در حقیقت کارگر نیست كه پارچه می‏بافد، بلكه ماشین‏ است که پارچه می‌بافد و به همین جهت می‏توان كارگران را از پشت ماشین‌ها عوض كرد بدون این‌كه محصول ماشین تغییر كند، چون ظرافت فكر و ذهن آن‌ها در تولیدات ماشین نقشی ندارد. در دنیایی که ماشین کارِ تولید را به عهده دارد به‌جای این‌كه كار کارگر در گروِ شخصیتش باشد و حاصل حیات خود را در كار خود نظاره كند، خودش در گروِ ابزار كارش می‌باشد و غلام و برده‌ی ماشین است. در چنین شرایطی انسان خودش نیست و نمی‏تواند خود را در كار خود بیابد و سخت‌ترین فشارهای روحی از اینجا شروع می‌شود. حقیقتاً انسان‌ها در کنار ماشین‌ها از انسانیت خود به دور می‌افتند و به پای تولید انبوه، ذبح می‌شوند.
تمدن غربی به جهت روح کمّیت‌گرایش، به ظرائف روح انسانی توجه ندارد، و لذا تصمیماتی برای انسان‌ها می‏گیرد كه رعایت آن ظرائف در آن مطرح نیست، به همین جهت انسان در مناسبات دنیای مدرن عضو پیكر ماشین محسوب شده و از هویت خود خارج گشته است و دیگر نمی‌تواند حکیمانه بیندیشد. حال ذهن و فكر چنین انسانی را به راحتی می‏توان با یك كار تبلیغاتی به هر طرفی كشانید و همه شاهدیم چگونه در فرهنگ غربی با وسایل مادی صِرف توده‌ی مردم را به هر طرف كه بخواهند می‏كشانند، ولی آن‌ها را واداشته‌اند كه به غلط باور کنند به خودی خود انتخاب می‏كنند و كسی بر آن‌ها حاكمیت ندارد، و این‌که متوجه نیستند خودشان آنچه را انتخاب کرده‌اند، انتخاب نکرده‌اند، دلیل بر پایین آمدن فهم آن‌ها و نشانه‌ی سقوط تمدن جدید است.